چگونه به خودانگیزه بدهیم
فرصتی استثنایی
اطلاعات کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
نویسندگان
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان book و آدرس book1348.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 37
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 1
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 1
:: بازدید ماه : 50
:: بازدید سال : 96
:: بازدید کلی : 1014
چگونه به خودانگیزه بدهیم

چگونه به خودمان انگیزه بدهیم؟



 

 

در این مطلب 10 راه موثر برای ایجاد انگیزه در خود را برایتان نام برده ایم تا کمک کند از استعدادها و توانایی های درونی خود به بهترین شکل ممکن استفاده کنید.

 

هیچ کس نمی تواند به فرد دیگری انگیزه بدهد. تنها کاری که دیگران می کنند تشویق ما برای انجام دادن کارهاست. این خود انسان است که بهترین مشوق و انگیزه دهنده برای خودش است.

 

1 - همیشه در آسایش و آرامش نباشید

از اینکه کمی به خود سختی دهید نهراسید. بزرگ ترین مانع برای رسیدن به استعدادهای درونی همین راحت طلبی است. اتفاق های مهم زمانی رخ می دهند که شما کمی هم تلاش و سختی را تحمل کنید.

 

2 - از اشتباه کردن نهراسید

عقل به ما کمک می کند تا اشتباه نکنیم و در نتیجه هزاران اشتباه به وجود می آید.

 

3 - فکر خود را به مسایل معمولی محدود نکنید

سعی کنید بزرگ و وسیع فکر کنید.

 

4 - شاد بودن را در زندگی خود انتخاب کنید

افراد شاد همیشه انگیزه بیشتری برای انجام امور دارند. شادی حق مسلم شماست و آن را با چیز دیگری عوض نکنید.

 

5 - حداقل یک ساعت در روز را به خودشناسی اختصاص دهید

کتاب های مفید مطالعه یا موسیقی الهام بخش گوش کنید. رانندگی بهترین فرصت برای گوش کردن به کتاب های صوتی در مورد پرورش روح و خودشناسی است.

 

6 - به خود یاد بدهید که کاری که آغاز کرده اید را باید تمام کنید

بسیاری از ما پیش از پایان یک کار یا انجام یک تصمیم، سراغ کار دیگری می رویم. این خوب نیست. همیشه کارهای خود را تمام کنید.

 

7 - در حال زندگی کنید

وقتی در گذشته ها گیر کرده اید یا در آینده ای که نیامده سیر می کنید، نمی توانید از لحظه های کنونی خود استفاده و تصمیمات درست اتخاذ کنید.

 

8 - خود را مجبور کنید تا از زندگی لذت ببرد

لذت بردن بهترین شغل بهشت است.

 

9 - وقتی درمانده می شوید یا شکست می خورید، هرگز عقب نشینی نکنید

شاید موفقیت در چند قدمی شما ایستاده باشد.

 

10 - همیشه آرزوهای بزرگ در سر بپرورانید

اگر چیزی فراتر از سطح انتظار باشد ما همه تلاش خود را می کنیم تا آن آرزو و خواسته را برآورده کنیم.

 

ناراحتی بزرگ زندگی در رنجی که می کشیم نیست در چیزهایی است که از دست می دهیم. بنابراین سعی کنید هیچ چیز را از دست ندهید. ما باید همیشه و در هر لحظه آماده باشیم تا بتوانیم کسی که هستیم را قربانی کسی کنیم که می خواهیم باشیم

 

اگر انگیزه ای ندارید، بخوانید



 

باید بدانیم که انگیزه است که به زندگی ما رنگ می دهد‎

 

گاهی اوقات احساس می کنیم انگیزه ای نداریم؛ روز هایی که دلمان می خواهد فقط تنبلی کنیم و هیچ انگیزه ای برای کارهای عادی و ساده هم نداریم. آیا می خواهید با این حالت مبارزه کنید؟

باید بدانیم که انگیزه است که به زندگی ما رنگ می دهد و راه را به سوی اهداف مترقی و بالا هموار می کند. انگیزه سبب می شود ارزش عمر و وقت خود را بدانیم و از هدر رفت زمان و انرژی جلوگیری می کند.


چرا بی انگیزه اید؟
به طور طبیعی موقعیت هایی وجود دارد که در آن عاقلانه است عمیق ترین احساساتتان را از دیگران پنهان کنید، اما اگر این پنهانکاری احساسات روش زندگی تان شود از نظر هیجانی و روحی فردی خشک و بی روح می شوید و تنها و منزوی خواهید شد. درست آن است که انتخابی عمل کنید، یعنی احساسات تان را به افرادی که قابل اعتمادند بیان کنید.


باخود قرار بگذارید
هنگامی که احساس می کنید علاقه ای به انجام کاری یا کارهایی ندارید، به خود بگویید که اگر این بخش کتاب را خواندم یا این گزارش ها را تمام کردم، می روم بیرون قدم می زنم و یک بستنی (یا هر چیز دیگری که به آن علاقه دارید) می خورم.


با انگیزه رفتار کنید
اگر بی حوصله اید و انگیزه کاری را ندارید، تصور کنید که سرشار از انگیزه اید. حسن این کار در این است که به محض شروع، آرام آرام احساس می کنید که شور و علاقه، حقیقتا در وجود شما زنده شده است.


تغییر زمان و مکان هدف ها
هدف های بزرگ و ویژه برای خود در نظر بگیرید. اهداف بزرگ تر نسبت به هدف های کوچک تر، انگیزه بیشتری در فرد به وجود می آورند. هدف بزرگ اثر بیشتر و عمیق تری دارد و می تواند منشأ انگیزه های قوی شود.


برنامه ریزی برای کارهای کوچک
یک کار کوچک را آغاز و به پایان برسانید؛ مثلا میز کارتان را تمیز کنید، یک قبض یا رسید را بپردازید و یا ظرف ها را بشویید. فقط نیاز به این دارید که کاری را آغاز کنید. وقتی این کار را تمام کردید احساس می کنید که آمادگی انجام کار های بعدی را هم پیدا کرده اید.


شروع از کارهای سخت و جدید
هنگامی که به کارهای روزمره خود فکر می کنیم به نوعی دچار نگرانی می شویم که چگونه این همه کار را انجام بدهیم. از سخت ترین کار شروع کنید. هنگامی که سخت ترین کار موجود در فهرست را شروع کرده و به پایان برسانید، احساس می کنید که بار سنگینی را از دوش تان برداشته اید.


یادآوری موفقیت ها
همواره به جای فکر کردن به شکست ها و ناکامی ها، موفقیت ها و کامیابی هایتان را به خاطر بسپارید. بهتر آن است که حتی با ذکر جزئیات آنها را یادداشت کنید؛ مراجعه به گذشته می تواند خاطرات خوبی را در شما زنده کند و انگیزه کار و تلاش را در وجود شما زنده نگه دارند.

 

 

اگر بی حوصله اید و انگیزه کاری را ندارید، تصور کنید که سرشار از انگیزه اید

 

محیط کار همراه با تفریح
به خاطر داشته باشید فضای کاری که خلق می کنید یا در برنامه ای که در نظر دارید، جایی هم برای کمی تفریح و شوخی در نظر بگیرید. با این کار انگیزه کافی برای انجام کار و به پایان رساندن آن خواهید داشت.


از شکست نهراسید
شکست را به عنوان نوعی اطلاعات مفید و ضروری و بخشی طبیعی از موفقیت بپذیرید. یکی از بسکتبالیست های مشهور (مایکل جردن) می گوید: بیش از 9هزار خطا داشتم و تقریبا 300بازی را باختم. 26مرتبه به من اعتماد کردند تا ضربه پیروزی را بزنم.


چرا این کار را انجام می دهید
اگر نمی دانید که به چه دلیل می خواهید چنین کاری را انجام دهید یا اینکه دلیل کافی برای انجام آن ندارید، پس خاتمه دادن آن برای شما بسیار مشکل خواهد بود. کاری را برگزینید که دلیل قوی و کافی برای انجام آن داشته باشید.


یادداشت هدف ها
هدف و منظور خود را از انجام آن فعالیت بنویسید، سپس آن را روی دیوار، رایانه، یا آینه بچسبانید. با این کار در طول روز، مراحل انجام کار را مرور می کنید و این آگاهی تداوم کار را برای شما آسان تر می کند.


مثبت اندیش باشید
بیاموزید که بیشتر اوقات مثبت اندیش باشید و یاد بگیرید که افکار منفی را قبل از آنکه سد راه شما باشند، از سر بیرون کنید. ممکن است که همه نتوانیم همیشه مثبت اندیش باشیم، اما باور کنید که بیشتر ما می توانیم این حس را در خود تقویت کنیم و مطمئنا این کار نتیجه کار را بهتر می کند.


کمتر تلویزیون تماشا کنید
آیا زیاد تلویزیون تماشا می کنید و عمرتان را پای تلگرام و فضای مجازی خرج می کنید؟ تلاش کنید روی دیگر زندگی راببنید و  که کمتر خود را درگیر اینترنت کنید. فعالیت های مورد علاقه خود را در زندگی واقعی دنبال کرده و با روش های خودتان انجام دهید.


تقسیم کارها به کارهای کوچک تر
وقتی پروژه بزرگی را در دست دارید، آن را به قسمت های کوچک تری تقسیم کنید، سپس بر روی نخستین بخش تمرکز کنید  و فعالیت خود را آغاز کنید و وقتی این بخش تمام شد، بخش بعدی را آغاز کنید. موفقیت کوچکی که در انجام بخش های اولیه به دست می آورید. دنبال کردن این روش نتیجه بخش است.


بالاتر از توان تان فکر کنید
آینده شما را توانایی ها و داشته های فعلی شما نمی سازد. توانایی های شما بیشتر از چیزی است که فکر می کنید. از تجربه ها کمک بگیرید و برای آینده برنامه ریزی کنید.


توانایی هایتان را پنهان نکنید
روشی که خودتان را معرفی می کنید، تاثیر زیادی در این که دیگران چطور شما را ارزیابی می کنند، دارد. افراط در تواضع بیشتر اوقات تاثیر مخربی دارد، اگر با تواضع نا بجا خودتان را دست کم گرفتید از این که دیگران هم شما را نادیده بگیرند تعجب نکنید. نشان دادن توانایی ها و قابلیت ها به صورت معقول لاف زدن نیست، بلکه آشکار سازی مهارت هایتان است. پس هیچ گاه خودتان را دست کم نگیرید. این افتخار نیست.


ساعت خود را نگاه کنید
شما همه روز های دنیا را در اختیار ندارید. زندگی کوتاه است، بنابراین امروز را دریابید و کاری را که می خواهید انجام دهید. فردا هم کار های دیگری برای انجام دادن وجود دارد.

 

راههای ساده برای ایجاد انگیزه



 

اگر بی‌حوصله‌اید و انگیزه کاری را ندارید، تصور کنید که سرشار از انگیزه‌اید.

 

اگر بی‌حوصله‌اید و انگیزه کاری را ندارید، تصور کنید که سرشار از انگیزه‌اید. حسن این کار در این است که به محض شروع، آرام آرام احساس می‌کنید که شور و علاقه، حقیقتا در وجود شما زنده شده است.

اگر بی‌حوصله‌اید و انگیزه کاری را ندارید، تصور کنید که سرشار از انگیزه‌اید. حسن این کار در این است که به محض شروع، آرام آرام احساس می‌کنید که شور و علاقه، حقیقتا در وجود شما زنده شده است.

 

برای همه ما اتفاق می افتد که گاهی از وضعیت موجود کسل و مایوس می شویم و با اینکه برای رسیدن به هدفی مشخص در تلاش هستیم اما گاهی اوقات از ادامه راه دلزده و مایوس می شویم. در این شرایط تنها کاری که باید انجام بدهید ادامه دادن و پیوستگی در تلاشتان است. وقتی با شرایط کسل کننده ای روبرو شدید و احساس کردید از ادامه و پیگیری هدف دلزده هستید به این حقیقت بیندیشید که کسالت و دلسردی موضوعی کاملا طبیعی است. کاری که شما باید انجام دهید توقف نکردن و ادامه دادن با همان قدم ها و کارهای کوچکی است که شما را به هدفتان می رساند.

 

مانند یک انسان با انگیزه رفتار کنید

اگر بی‌حوصله‌اید و انگیزه کاری را ندارید، تصور کنید که سرشار از انگیزه‌اید. حسن این کار در این است که به محض شروع، آرام آرام احساس می‌کنید که شور و علاقه، حقیقتا در وجود شما زنده شده است.

 

یک کار کوچک انجام دهید و برای انجام آن برنامه‌ریزی کنید

یک کار کوچک را آغاز و به پایان برسانید؛ مثلا میز کارتان را تمیز کنید، یک قبض یا رسید را بپردازید و یا ظرف‌ها را بشویید. فقط نیاز به این دارید که کاری را آغاز کنید. وقتی این کار را تمام کردید احساس می‌کنید که آمادگی انجام کار‌های بعدی را هم پیدا کرده‌اید. بنابراین وقتی حال و حوصله انجام هیچ کاری را ندارید یک کار کوچک را شروع کنید تا خاتمه یافتن آن شما را بر سر شوق آورد.

 

هنگام صبح چند سؤال مثبت و روحیه‌بخش از خود بپرسید

هر روز صبح از خود 5سؤال سه بخشی امید‌وار‌کننده بپرسید:
• در حال حاضر در زندگی از چه چیزی راضی هستم؟
• چه ویژگی‌ای مرا خوشحال می‌کند؟
• چگونه در من این حالت را به‌وجود می‌آورد؟

بسیار مهم است که شما واقعا بدانید که چگونه و چرا این شرایط به شما احساس خوبی را منتقل کرده است. این پرسش‌های صبحگاهی فوق‌العاده‌ هستند، زیرا نحوه قرارگرفتن آنان، به شما امکان درک عمیق از شرایط موجود را می‌دهد و سپس آن احساس مثبت را به شما منتقل می‌کند.

میزان پیشرفت تان را اندازه گیری کنید
یکی از دوستان شما چند ماهی است که تحت یک رژیم غذایی خاص است. بعد از چند ماه وقتی او را دوباره ملاقات می کنید متوجه وجود تغییرات زیادی در او می شوید اما جالب اینجاست دوست شما متوجه این تغییرات نمی شود. به دوستتان قوت قلب می دهد که نسبت به زمانی که او را دیده اید تغییرات زیادی کرده است. شما تصویری از قبل از رژیم دوستتان در ذهنتان دارید و به همین علت وقتی او را با دوران بعد از رژیم مقایسه می کنید تفاوت فاحش در اندام او را تشخیص می دهید.

برای به دست آوردن انگیزه و پیگیری مجدد اهداف بهتر است قدری به عقب برگردید و نقطه شروع فعالیتتان را بنگرید. شما در چه مرحله ای قرار داشتید و حال به چه مرحله ای رسیده اید؟ به یاد بیاورید که چگونه ترس ها و موانع اولیه شروع هدفتان را با موفقیت پشت سر گذاشته اید و حال در میانه راه هستید. وقتی پیشرفت تدریجی خود را مرور کنید از موفقیتی که تاکنون به دست آورده اید احساس لذت خواهید کرد و انگیزه و اشتیاق برای از سر گرفتن اهداف در شما به وجود خواهدآمد.

 

کار سخت‌تر را اول شروع کنید

اغلب هنگامی که به کارهای روزمره خود فکر می‌کنیم به‌نوعی دچار نگرانی می‌شویم که کی و چگونه این همه کار را انجام بدهیم. از سخت‌ترین کار شروع کنید. هنگامی که سخت‌ترین کار موجود در فهرست را شروع کرده و به پایان برسانید، احساس می‌کنید که بار سنگینی را از دوش‌تان برداشته‌اید. در این هنگام است که احساس آرامش بیشتری در وجود‌تان پدیدار می‌شود و بقیه روز اعتماد به‌نفس بیشتری خواهید داشت و نگرانی‌های روز‌مره‌تان. کاهش پیدا می‌کند.


موفقیت خود را همیشه به‌یاد داشته باشید

همیشه و در همه حال به جای فکر کردن به شکست‌ها و ناکامی‌ها، موفقیت‌ها و کامیابی‌هایتان را به‌خاطر بسپارید. بهتر آن است که آنها را یادداشت کنید؛ حتی با ذکر جزئیات، زیرا فراموش کردن موفقیت بسیار آسان است و گاهگاهی مراجعه به نوشته‌هایتان می‌تواند خاطرات خوبی را در شما زنده کند و البته انگیزه کار و تلاش را در وجود شما زنده و تازه نگه دارند.

هدف تنها نتیجه نیست
متاسفانه اغلب افراد اهداف را تنها به دلیل نتیجه ای که در انتهای مسیر به دنبال دارند، دنبال می کنند. موفقیت تنها در یک زمینه خاص یا وقوع یک اتفاق خاص تعریف نمی شود. برای مثال عده ای تصور می کنند اگر بتوانند 5 کیلوگرم از وزن خود را کم کنند فرد سالم و خوش اندامی هستند در حالی که موفقیت در سلامت تنها به این اتفاق ختم نمی شود.

آنچه که هدف را لذتبخش می کند همراه شدن در جریان و روند رسیدن به هدف است درست مانند سفر که تنها رسیدن به مقصد هدف شما نبوده بلکه مسیر نیز بخشی از سفر تلقی می شود.


از شکست نهراسید

به‌جای هراس از شکست، آن را به‌عنوان نوعی اطلاعات مفید و ضروری و یک بخش طبیعی از موفقیت بپذیرید. یکی از بسکتبالیست‌های مشهور (مایکل جردن) می‌گوید: بیش از 9هزار خطا داشتم و تقریبا 300بازی را باختم. 26مرتبه به من اعتماد کردند تا ضربه پیروزی را بزنم و من موفق نشدم. بارها و بارها در زندگی شکست خوردم و به همین دلیل است که در زندگی موفق شده‌ام. بنابراین از شکست‌هایتان تجربه کسب کنید و از خود بپرسید این بار، این شکست چه درسی به من می‌دهد؟

 

با دید مثبت برای انجام کار فعالیت کنید 

بیاموزید که بیشتر اوقات مثبت‌اندیش باشید و یاد بگیرید که افکار منفی را قبل از آنکه سد راه شما باشند، از سر بیرون کنید. ممکن است که همه نتوانیم همیشه مثبت‌اندیش باشیم، اما باور کنید که بیشتر ما می‌توانیم این حس را در خود تقویت کنیم و نتیجه حاصل نیز می‌تواند به تلاش بیشتر ما کمک کند.

 

اهداف بزرگ‌تر نسبت به هدف‌های کوچک‌تر، انگیزه بیشتری در فرد به‌وجود می‌آورند.

 

این احساسات مشترک است
حتی افراد بسیار موفق و مشهور هم در بعضی اوقات به دام کسالت و بی انگیزگی می افتند اما تفاوت آنها با دیگر افراد در این است که آنها حتی در شرایط کسل کننده نیز دنبال راهی برای به کنترل درآوردن حال روانی شان هستند و اجازه نمی دهند احساساتشان جای منطق را بگیرد. برای به دست آوردن انگیزه تسلیم احساسات زودگذر خود نشوید.

 

اطلاعات موجود را بازنگری کنید

داشتن اطلاعات لازم در آغاز هرکاری، امری ضروری است، اما گاهی جامعه و رسانه‌ها اطلاعاتی را به انسان منتقل می‌کنند که بار منفی دارد. پس محفوظات ذهنی خود را ارزیابی کنید. نکات منفی را حذف کرده و با توجه به بینش خود، از اطلاعات مفید و مثبت برای دستیابی به هدف‌تان استفاده کنید.

 

در یابید که چه چیزی سبب شادی و خوشحالی شما می‌شود

همه ما می‌دانیم که شرایط ویژه‌ای یا کار‌های خاصی سبب شادی ما می‌شوند، پس کاری که شما را شاد می‌کند، انجام دهید؛ هر اندازه که می‌توانید یا می‌خواهید. البته باید مراقب باشید که این خواسته با آداب و رسوم اجتماعی که در آن زندگی می‌کنید و با باور‌های انسانی و مذهبی در تضاد نباشد.


زمان و مکان هدف‌های خود را تغییر دهید

هدف‌های بزرگ و ویژه برای خود در نظر بگیرید. اهداف بزرگ‌تر نسبت به هدف‌های کوچک‌تر، انگیزه بیشتری در فرد به‌وجود می‌آورند. هدف بزرگ اثر بیشتر و عمیق‌تری دارد و می‌تواند منشأ تولید انگیزه‌های قوی شود.

کارتان را آهسته آغاز کنید

به جای آنکه کارتان را سریع آغاز کنید، نخستین گام‌ها را آهسته بردارید. هنگامی که کاری را با آرامش و طمأنینه شروع می‌کنید، مغز شما این فرمان را دریافت نمی‌کند که این کار باید باسرعت هرچه تمام‌تر خاتمه یابد. اما اگر مغز انسان احساس کند که باید برنامه کاری‌اش را با سرعت به پایان برساند چه اتفاقی می‌افتد؟ اغلب اوقات ممکن است فرد اصلا کار مورد نظر را آغاز نکند. پس شروع یک کار بدون شتاب بهتر از اصلا شروع نکردن است.

همیشه خود‌تان را با خود‌تان مقایسه کنید نه با دیگران

مقایسه خود با دیگران و اینکه نتیجه تلاشتان چه بوده و در چه جایگاهی قرار گرفته‌اید، کشنده انگیزه و قوه خلاقیت انسان است. همیشه افراد بی‌شماری هستند که از شما تواناترند و معدود افرادی هم هستند که از همه پیشی گرفته‌اند؛ هم از بعد مادی و هم معنوی، بنابراین فقط قوای خود را روی خود، برنامه‌ای که در پیش دارید و البته نتیجه‌ای که عایدتان می‌شود، متمرکز کنید و دریابید که چگونه می‌توانید برنامه‌ریزی ذهنی‌تان را بهبود ببخشید و به مرحله اجرا در آورید. بررسی مجدد نتایج حاصله نیز اهمیت زیادی دارد. با این کار شما می‌توانید اشتباه‌های گذشته را پیدا کرده و از تکرار مجدد آن یا انجام خطاهای مشابه جلوگیری کنید. یکی دیگر از مزایای بررسی مجدد نتایج به‌دست آمده، ایجاد انگیزه مضاعف است. درک این موضوع که حاصل تلاش‌های شما چه بوده و در چه جایگاهی قرار گرفته‌اید، توان و اشتیاق شما را چند برابر می‌کند و اغلب از موفقیت و پیروزی خود شگفت‌زده خواهید شد.

مانند یک قهرمان رفتار کنید

داستان زندگی قهرمانان را بخوانید و رفتار و کردار آنان را سرمشق خود قرار دهید و به سخنان آنان گوش فرادهید. کشف کنید که در کار و تلاش آنان چه ویژگی خاصی وجود داشته که سبب موفقیت‌شان شده. اما همیشه به‌خاطر داشته باشید این افراد همانند ما و سایر افرادند و بنابراین، به جای اینکه آنان را در مقام رفیعی بنشانید و تحسینشان کنید، اجازه دهید که الهام‌بخش شما باشند.

سعی کنید محیط کارتان را با کمی تفریح قابل تحمل کنید

به‌خاطر داشته باشید که در فضای کاری‌ای که خلق می‌کنید یا در برنامه‌ای که در نظر دارید، جایی هم برای کمی تفریح و شوخی در نظر بگیرید. با این‌کار انگیزه کافی برای انجام کار و به‌پایان رساندن آن خواهید داشت.

فقط به‌دنبال راحتی نباشید

با بی‌حالی که نوعی تنبلی است، خداحافظی کنید و برای ایجاد انگیزه در خود، با مشکلات مبارزه کنید.

در مورد کاری که می‌خواهید انجام دهید، مطالعه کنید

هنگامی که کاری را آغاز می‌کنید، درباره فرایند کار پژوهشی به‌عمل بیاورید. با این‌کار شما از میزان کاری که در پیش رو دارید و مشکلاتی که ممکن است با آن برخورد کنید، آگاه می‌شوید. گاهی اوقات توقع یا انتظار بی‌جا سبب کاهش انگیزه و هدر رفتن اشتیاق و جدیت اولیه فرد می‌شود. با مدیریت خواسته‌هایتان می‌توانید از هدر رفتن نیروی حاصله از اشتیاق جلوگیری کنید و انگیزه و توانایی‌هایتان را تا پایان کار حفظ کنید. دانستن این موضوع که بر سر کسانی که در موقعیت مشابه شما قرار داشته‌اند، چه آمده، چه مسیری را طی کرده و چه گام‌هایی برداشته‌اند، بسیار مفید و آموزنده است. می‌توانید با تلفیق روش انتخابی آنها و آنچه خود در ذهن دارید، روش کاری مناسبی را انتخاب و فعالیت خود را شروع کنید. این وضعیت میزان نگرانی‌های شما را کاهش می‌دهد و بهتر می‌توانید اوضاع کاری را تحت کنترل خود داشته باشید؛ چه از بعد احساسی و چه از بعد عملی، چون حداقل تا حدودی می‌دانید که دیگرانی که چنین راهی را رفته‌اند با چه وقایعی مواجه شده‌اند و این آگاهی از بعد احساسی و عملی سبب تشویق و دلگرمی شما می‌شود.

معین کنید که چرا می‌خواهید این کار را انجام بدهید

اگر نمی‌دانید که به چه دلیل می‌خواهید چنین کاری را انجام دهید یا اینکه دلیل کافی برای انجام آن ندارید، پس خاتمه دادن آن برای شما بسیار مشکل خواهد بود. کاری را برگزینید که دلیل قوی و کافی برای انجام آن داشته باشید. اگر نتوانستید، انجام این فعالیت را متوقف کنید و به جای آن، فعالیت دیگری را که دلایل انجام آن قوی‌تر و واضح‌تر است آغاز کنید.

هدف‌های خود را یادداشت کنید

هدف و منظور خود را از انجام آن فعالیت بنویسید، سپس آن را روی دیوار، رایانه، یا آینه بچسبانید. با این کار در طول روز، مراحل انجام کار را مرور می‌کنید و این آگاهی تداوم کار را برای شما آسان‌تر می‌کند.

کمتر تلویزیون تماشا کنید

آیا از جمله کسانی هستید که زیاد تلویزیون تماشای می‌‌کنند؟ تلاش کنید که کمتر به تماشای برنامه‌های تلویزیونی بنشینید و فعالیت‌های مورد علاقه خود را در زندگی واقعی دنبال کرده و با روش‌های خودتان انجام دهید.

برنامه کاری‌تان را به چندین برنامه کوچک‌تر تبدیل کنید

هنگامی که پروژه بزرگی در دست دارید، آن را به چند بخش کوچک‌تر تقسیم کنید، سپس با تمرکز روی نخستین بخش کار‌، فعالیت خود را آغاز کنید و وقتی این بخش تمام شد، بخش بعدی را آغاز کنید. موفقیت‌های کوچکی که در انجام بخش‌های اولیه به‌دست می‌آورید، انگیزه شما را افزایش می‌دهد و از تمرکز روی کل کار که ممکن است سبب دلسردی شما شود، جلوگیری می‌کند. اگر این روش را دنبال کنید خود شما هم از نتیجه‌ای که می‌گیرید، شگفت‌زده خواهید شد.

قوه خلاقیت خود را به‌کار بگیرید

کاغذی را بردارید و در بالای کاغذ بنویسید که دوست دارید در چه زمینه‌ای فعالیت کنید. شاید هدف شما کسب درآمد بیشتر یا مبارزه با بیماری و به‌دست آوردن نهایت سلامتی باشد. اکنون 20 روش، ایده یا عقیده در مورد موضوع مورد نظر بنویسید. سعی کنید 10ایده دیگر به لیست خود اضافه کنید؛ البته همه این ایده‌ها مفید یا خوب نیستند. اکنون از قوه خلاقیت خود استفاده کرده و ایده‌هایی را که در رسیدن به هدف برای شما مفیدند، پیدا کنید. حسن این کار این است که نه تنها قوه خلاقیت خود را به‌کار گرفته‌اید، بلکه دریافته‌اید که تا چه حد خلاق هستید؛ هم انگیزه انجام کار را در خود زنده کرده‌ و هم از نظر روحی شرایط مناسبی برای خود فراهم کرده‌اید.

 

انواع بی انگیزگی و راه‌های مقابله با آن



 

گاهی اوقات در زندگی به شدت بی انگیزه می شویم و حوصله هیچ چیز را نداریم

 

گاهی اوقات در زندگی ما شرایطی پیش می آید که به شدت بی انگیزه می شویم و حوصله هیچ چیز را نداریم ، یا حتی بدتر از این حرف ها!! از خودمان می پرسیم اصلا برای چی زندگی می کنیم؟ آخرش که چی؟ این حالات معمولا برای افراد زیادی رخ می دهد. زمانی که این حالات برای ما رخ می دهد دچار بی انگیزگی در زندگی شده ایم، یعنی یک مشکلی در زندگیمان داریم که نمیدانیم آن چیست ؟ پیدا کردن آن و رفع آن می تواند شور و شوق را دوباره به ما برگرداند و بتوانیم با عشق زندگی کنیم . اگر واقعا برایتان مهم است که دلایل بی انگیزگی در زندگی خودتان را بدانید و از این حالت خارج شوید و دوباره به خود پر انرژیتان برگردید.

  

آن ها در هر اتفاقی جنبه منفی آن را می بینند 

افراد بی انگیزه نسبت به موفقیت دید منفی دارند. به اعتقاد روانشناسان سطح باور خودکارآمدی  (توانایی ذاتی تاثیر بر نتیجه یک اقدام) این افراد پایین است. روش های مختلفی برای حل این مشکل وجود دارد مثل نوشتن اهداف و تصور کردن موفقیت که مورد دوم انرژی زیادی برای رویا پردازی های روزانه از شما می گیرد.

 

راه حل 

راز انگیزه داشتن این است که مهارت های خود و چالش هایی که در پی دارند را بررسی کنید. گاهی اوقات یک هدف مشکل شما را تشویق می کند کارها را بهتر انجام دهید و به دلیل پاداش شخصی به پافشاری ها ادامه می دهید.

  

نداشتن هدف:بی انگیزگی در زندگی

اولین دلیل بی انگیزگی در زندگی نداشتن هدف است، کشتی ای که در دریا نداند به کدام ساحل می خواهد برود ،انقدر در دریا می ماند تا بالاخره غرق میشود

 

فلسفه انسان این است که باید همیشه در زندگی مسیری برای رفتن داشته باشد و زمانی که احساس کند مسیری برای رفتن ندارد احساس می کند که به پایان زندگی خود رسیده است. کارمندانی که بعد از گذشت  ۳۰ سال باز نشسته می شوند، میبینید که ظرف چند سال شکسته می شوند چرا که زمان زیادی بود که در زندگی خود هدف و کاری برای انجام داشتند اما دیگر کاری برای انجام ندارند و به مرور روحیه و بعد جسمشان تحلیل می رود. این افراد اگر برای خود هدف جدیدی در زندگی پیدا نکنند احتمال مرگشان بالاست ،دقیقا چنین اتفاقی در ژاپن برای بازنشسته ها رخ میداد و آمار بالایی در مرگ بدون دلیل این بازنشسته ها وجود داشت و بعد از تحقیقات مشخص شد که دلیلش همین بی هدفی آن ها بوده. نداشتن هدف در زندگیتان و اینکه ندانید می خواهید به کجا می خواهید برسید قطعا شما را دچار بی انگیزگی در زندگی می کند

 

راه حل:

خوب راه حل کاملا مشخص است ، انتخاب هدف ،شما باید در زندگی یک هدف داشته باشید، یک هدف کوتاه مدت یا بلند مدت، نوع هدفی که انتخاب میکنید در انگیزه شما برای زندگی تاثیر فوق العاده بالایی دارد. باید تعیین کنید که در زندگیتان قصد دارید به کجا برسید، اینگونه شما شور و شوق دارید برای حرکت کردن، کسی که هدف دارد انگیزه دارد برای زندگی کردن و رسیدن به هدف خود و داشتن هدف فصل جدیدی از زندگیتان را به روی شما باز می کند. اما مهمتر از داشتن هدف اتخاب درست هدف است، اینکه هدف شما متناسب به توانایی های شما و آرزویتان باشد. اگر هدف شما متناسب با خودتان نباشد و درست انتخاب نشود باز دچار بی انگیزگی در زندگی می شوید. 

  

دنبال فرصت ها نمی روند 

تصور آدم های بی انگیزه این است که هیچوقت فرصت های خوب سر راهشان قرار نمی گیرد. اما واقعیت این است که آن ها دنبال فرصت نمی روندتا شانس موفقیت بدست بیاورند. واقعیت این است که فرصت ها منتظر شما هستند تا آن ها را پیدا کنید نه این که انتظار داشته باشید جلوی راهتان بیایند.

 

راه حل 

فرصت ها را جستجو کنید و بخاطر آن ها از محدوده امن خود بیرون آمده و ریسک کنید.

 

 

دلایل بی انگیزگی در زندگی خودتان را بدانید

 

زندگی در زمان های آینده و گذشته:

بعضی ها هدف دارند اما مشکلشان این است که یا در آینده زندگی می کنند یا در گذشته و در ذهن خودشان یا در رویای خوشی که ساخته اند زندگی می کنند یا در مشکلات و شکست های گذشته خودشان غرق شده اند و اکنون را از دست می دهند و هر روزشان تکرار بی فایده همین موضوع است. بخاطر مشکلاتی که در گذشته به وجود آمده به رویاهای آینده پناه می برند و دغدغه مشکلی که در گذشته رخ داده را به دوش می کشند و این باعث می شود انگیزه ای برای زندگی نداشته باشند و همچنین زمانی که در رویای خودشان زندگی می کنند چشم که باز می کنند میبینند که واقعیت کنونیشان با رویایشان فاصله زیادی دارد و ببشتر دچار بی انگیزگی در زندگی می شوند. و اینگونه زمان ها و فرصت های خودشان را از دست می دهند.

 

راه حل:

زندگی در گذشته و آینده هیچ سودی برای ما ندارد ،ما باید از گذشته فقط درس بگیریم و از آینده یک چشم انداز و یک هدف انتخاب کنیم و با کوله پشتی پند از گذشته و عینک چشم انداز آینده در حال قدم برداریم،چیزی که گذشته، گذشته . اگر واقعا می خواهید با انگیزه و شاد زندگی کنید این جمله را در زندگیتان سرلوحه قرار دهید” چیزی رو که نمیتونی عوض کنی رهاش کن”

 

گاهی اوقات باید به این فکر کنی که الان من نفس میکشم زنده ام و هدفی دارم برای رسیدن و پایی برای رفتن این یعنی زندگی...پس دوست من همین الان مشکلات گذشته را در یک برگه بنویسید و درس ها و پندهایی که برای شما داشت را از آن برداشت کنید سپس آن برگه را به دور بیندازید و گذشته را فراموش کنید و در برگه ای دیگر اهدافتان را برای آینده بنویسید و در حال برایش برنامه ریزی کنید و قدم بردارید.

 

همیشه دنبال مقصر هستند 

آن ها همیشه شکست ها و عدم پیشرفتشان را گردن دیگران می اندازند. تقصیر آن ها نیست که در ازدواج شکست می خورند تقصیر همسرشان است. واقعیت این است که شما نمی توانید طرز فکر دیگران و کارهایشان را کنترل کنید. اگر بتوانید تشخیص دهید که اشتباه از خودتان بوده دفعه بعد این اشتباه را تکرار نمی کنید.

 

راه حل 

مسئولیت اتفاقی که برایتان افتاده است را بپذیرید. شکایت کردن ها را کنار بگذارید و مسئول زندگی خودتان باشید.

  

مقایسه های نادرستی انگیزگی درزندگی

دام دیگری که درآن زیاد گیر می کنیم مقایسه های نادرستی است که ما را دچار بی انگیزگی در زندگی می کند. خودمان را با افراد دیگر مقایسه می کنیم و بدتر از همه اینکه درون خودمان را با بیرون افراد مقایسه می کنیم و این باعث سرخوردگیمان می شود ،مقایسه هیچ وقت خوب نبوده و هیچ وقت توصیه نشده. شرایط زندگی ما انسان ها و اینکه در چه جایی و چگونه بزرگ شده ایم بسیار متفاوت از همدیگر است پس هیچوقت مقایسه نمیتواند کار عاقلانه ای باشد. متاسفانه بسیاری از بزرگترها و پدر مادرها برای ترغیب بچه خود از این کار استفاده می کنند و ما هم این کار را یاد گرفته ایم و میتوانم بگویم از بزرگترین دشمنان خودباوری همین مقایسه است ،دیگران از زندگی ما خبر ندارند و نمیدانند که چه در زندگی ما میگذرد، شاید اگر آن ها در شرایط ما بودند خیلی زندگی بدی داشتند پس مقایسه دیگران هم از روی عقل و منطق نیست بلکه از روی نافهمیشان است پس خیلی جدیشان نگیرید.

 

راه حل: 

اگر به این نکته واقف شدید که مقایسه چقدر بد است ،سعی کنید که دیگر خودتان را با هیچکس مقایسه نکنید ،بخاطر عادت های غلطی که در کودکی برای ما ایجاد کرده اند این کار کمی سخت است و ناخودآگاه دچار مقایسه می شویم، سعی کنید با آگاهی، مقایسه کردن در خودتان را از بین ببرید و هرموقع دچار مقایسه با دیگران شدید به خودتان گوشزد کنید که این نمیتواند درست باشد. اینگونه کم کم این عادت اشتباه از بین می رود . این را بدانید که  تنها جایی که مجاز هستید خودتان را با مقایسه کنید ،مقایسه با خود دیروزیتان است این کار کمک میکند هر روزتان را به بهتر از دیروز تبدیل کنید پس این مقایسه درست را جایگزین آن مقایسه اشتباه کنید . و به  مقایسه هایی که از طرف دیگران راجبه شما انجام می شود بی توجهی کنید.

  

 فرد نمی‌داند چطور از وقتش به‌شکل بهینه استفاده کند 

یکی دیگر از دلایل بی انگیزه بودن این است که معمولا این‌گونه افراد زمان زیادی را بیهوده تلف می‌کنند. آن‌ها نمی‌توانند به‌طور مؤثر برنامه ریزی کنند و معمولا کار‌ها را به‌تأخیر می‌اندازند. می‌توانید زمان را به درازا بکشانید و از آن استفاده‌ی بهینه کنید. اگر بتوانید از پس مدیریت زمان بربیایید، انگیزه‌تان بیشتر می‌شود، زیرا موفق به انجام کاری شده‌اید که در نظر افراد بسیاری، کاری‌است دشوار! برای این موفقیت شایسته تشویق هستید. امتیاز دادن به خودتان برای دستیابی به چنین دستاورد‌هایی مایه‌ی انگیزش است.

 

راه حل

بهترین راه برای حفظ انگیزه به‌کمک بهره‌گیری از زمان، این است که پیوسته به خودتان یادآوری کنید تنها شما می‌توانید زمانی را که در اختیار دارید، کنترل کنید. هیچ‌کس و هیچ‌چیز نمی‌تواند چنین کاری کند. مهارت‌های مدیریت زمان را فرا بگیرید.

  

انباشتگی ذهنی :

زمانی که در ذهنمان مسائل زیاد حل نشده ای باقی مانده اند و روی هم انباشته شدند کم کم دچار هنگ می شویم و بعد تا مدتی خلع سلاح میشویم خودمان را مثل ماشینی که یاتاغان زده و مدتی بی حوصله و بی انگیزه می شویم و دچار کلافگی و اعصاب خوردی هستیم ،حتما این مورد را تجربه کرده اید.

 

راه حل:

یک کاغذ بردارید و تمام کارها و برنامه هایتان را در آن بنویسید و با یک زمانبندی مناسب رنامه ریزی کنید و به ترتیب تکلیف هر کدام را روشن کنید و سریعا خودتان را از این حال خارج کنید

 

با انگیزه شوید و با انگیزه بمانید



 

بهترین انگیزه این است که به خود انگیزه دهیم

 

بهترین انگیزه این است که به خود انگیزه دهیم. چگونه می توان با انگیزه و با روحیه بود؟ چگونه می‌توان اشتیاق خود را حفظ کرد و هیجان خود را بالا برد؟

 

با این روش ها می توان به تقویت انگیزه بر پایه اصولی متداول دست یافت:

  

1. در تصمیم خود جدی باشید

تصمیم بگیرید که تمام مسیر را تا نوک قله پیش بروید. اگربرای شروع قدمی برداشته اید و تا این زمان، تصمیمی از ذهن شما گذشته است، حال ذهن خود را برای پیمودن کل مسیر تا نوک قله آماده کنید، پس از آن است که ذهن شما به پرواز درخواهد آمد.

زندگی شما مانند سایه‌ای است که از گوشه تاریک یک تپه سر بر می‌آورد تا لحظه‌ای که تصمیم بگیرید «می‌خواهم در کاری که می‌کنم بهترین باشم.» و ناگهان به سوی خورشید بالا می روید، و زندگی شما تا ابد متفاوت و فوق العاده می‌شود. پس مصمم باشید و دیگر با بی خیالی روزگار نگذرانید.

 

2. محدودیت ها را بشناسید

محدودیت هایی را که مانع پیشرفت شما می شود، بشناسید. دریابید برای این که در کارتان بهتر شوید چه گام‌هایی باید بردارید و چگونه؟ از دیگران هم بپرسید. دریابید چگونه می‌توانید در گام‌هایتان جدیت و پشتکار داشته باشید. هر گامی که با جدیت برداشته شود موفقیت امروز شما را تأمین می‌کند.

  

3. با افراد مناسب ارتباط داشته باشید

چه کسانی افرادی مناسب هستند؟ برنده ها یا مثبت اندیش ها؟ با افرادی همنشین باشید که برای خود هدف و برنامه ریزی دارند. با افرادی که از روحیه ای قوی برخوردارند. با عقاب ها همراه باشید. به گفته زیگ زیگلار، «اگر می‌خواهی با عقاب‌ها پرواز کنی، با بوقلمون‌ها نگرد.» و با افراد منفی نگر و کسانی که افکار مسموم دارند و دائم ناله و شکایت می‌کنند ارتباط‌مان را کم کنیم.

  

4. از خودتان مراقبت کنید

خیلی خوب از خودتان مراقبت کنید. به این معنی که مراقب رژیم غذایی خود باشید و ورزش کنید. همه می‌دانند که باید غذای بهتری بخورند، مرتب ورزش کنند و خوب بخوابند. اگر می‌خواهید در هفته پنج روز به سختی کار کنید، شب ها زود بخوابید.

  

5. خود را بهترین بدانید

مجسم کنید در هر کاری که انجام می‌دهید، همیشه بهترین هستید. به یاد داشته باشید تمام پیشرفت‌های زندگی شما با تصویری که از پیشرفت خود در ذهن دارید، شروع می‌شود.

  

6. با خود به خوبی سخن بگویید

گفت و گوی درونی خود را کنترل و تمرین کنید که با خود مثبت سخن بگویید. چگونه می‌توان چنین کاری انجام داد؟ بگویید، « من بهترین ام.» همین جمله را بگویید. بگویید، « من خودم را دوست دارم،» « می توانم این کار را انجام دهم،»، « عاشق کارم هستم.» اگر این جملات را به خود بگویید در حالی که به آن ها اعتقادی ندارید، این کار گفتن حقیقتی است که هنوز اتفاق نیفتاده است. مهم نیست از کجا می‌آیی،- مهم این است که به کجا می‌روی و مقصدت کجاست.

 

با خود آن طور سخن بگویید که می‌خواهید باشید، نه آن طور که بر حسب اتفاق هم اکنون هستید. به یاد داشته باشید ممکن است موقعیت فعلی شما در حد زیادی بر اثر یک اتفاق به وجود آمده باشد، ولی موقعیتی که می‌خواهید در آینده به آن برسید چیزی است که هم اکنون طراحی می‌کنید و تصمیم می‌گیرید که باشید.

  

7. فعال باشید

به سرعت حرکت کنید. احساس نیاز و ضرورت انجام یک کار در شما حسی است که باید تقویت کنید. این حس، شما را از هر کس دیگری متمایز می‌کند. تعصب داشته باشید و آن را تقویت کنید. هر گاه ایده خوبی به ذهن تان رسید، آن را عملی کنید. هر چه سریع تر حرکت کنید، سریع تر به هدف می‌رسید. هر چه بهتر به هدف برسید، بیشتر خود را دوست خواهید داشت و هر چه بیشتر خود را دوست بدارید، عزت نفس شما بالاتر می رود و هر چه عزت نفس شما بیشتر باشد، نظم فردی شما بیشتر می‌شود و هر چه بیشتر در کارتان پیگیری و مداومت داشته باشید، در نهایت غیر قابل توقف می شوید و به مسیر خود به سو

 

چطور با انگیزه بمانیم تا به هدف‌مان برسیم؟



 

برای برنده شدن، باید به سختی تلاش کنید فداکاری کنید و از همه مهمتر صبر داشته باشید‎

 

رفتارهای ما بر اساس چیزی است که روانشناسان آن را «اصل لذت» می‌نامند. اصل لذت، نیروی اصلی است که انسان را وامی‌دارد به دنبال کسب رضایت فوری برای نیازها، خواسته‌ها و کشش‌های خود باشد. دنبال کردن هدف‌های بلند مدت، کار سختی است زیرا پاداش و رضایت فوری دربر ندارد.

 

آیا تا به حال برای‌تان پیش آمده که برای رسیدن به هدفی، تلاش زیادی کرده باشید؟ مثلا کم کردن وزن اضافی‌تان، تمام کردن یک برنامه‌ی آموزشی و یا کسب یک مهارت ارزشمند؟ اگر چنین است پس حتما چالش‌های دنبال کردن یک هدف بلند مدت را خوب می‌شناسید.

 

ما انسان‌ها به طور ذاتی در جستجوی چیزهایی هستیم که لذت و رضایت فوری به ما بدهند.

 

رفتارهای ما بر اساس چیزی است که روانشناسان آن را «اصل لذت» می‌نامند. اصل لذت، نیروی اصلی است که انسان را وامی‌دارد به دنبال کسب رضایت فوری برای نیازها، خواسته‌ها و کشش‌های خود باشد. دنبال کردن هدف‌های بلند مدت، کار سختی است زیرا پاداش و رضایت فوری دربر ندارد.

 

به دنبال اهداف بلند مدت رفتن ما را در وضعیت انتظار قرار می‌دهد و وقتی کامروایی و خوشنودی به تاخیر می‌افتد – چیزی که دقیقا خلاف طبیعت انسان است – انگیزه ضعیف شده و از میزان تلاش‌ها کم می‌شود. برای برنده شدن، باید به سختی تلاش کنید، فداکاری کنید و از همه مهمتر، صبر داشته باشید.

 

برای غلبه بر افت اجتناب ناپذیر انگیزه که جزء ناگزیر بیشتر دست‌آوردهای بزرگ است، باید به مسیری که شروع کرده‌اید پایبند و وفادار بمانید. دلایل زیادی وجود دارد که باعث می‌شود ما پیگیر هدف‌های خود نباشیم اما عامل اصلی دست از تلاش کشیدن ما، کمبود انگیزه است. با انگیزه ماندن، کلید ادامه‌ی مسیر برای رسیدن به هدف است، مخصوصا وقتی که پیشرفتی نمی‌بینیم یا درجا می‌زنیم.

 

پیگیری هدف بلند مدت، تلاشی غیر شهودی است است که دقیقا خلاف ذات بشر است.

 

به جای جنگیدن با این پروسه، بهتر است خودتان را با آن وفق دهید تا به تدریج در جریان خواسته‌ها و گرایش‌های ذاتی‌تان قرار بگیرید. اما چگونه؟

 

خیلی هم سخت نیست. در ادامه سه راه ساده به شما توصیه می‌کنیم که کمک‌تان می‌کند در جریان پیگیری اهداف بلند مدت خود، با انگیزه و امیدوار باقی بمانید.

 

۱. همیشه پیروزی‌های کوچک‌تان را جشن بگیرید، مهم نیست چقدر کوچک و جزئی هستند 

شادی کردن بابت موفقیت‌های کوچک به شما کمک می‌کند تا سیستم پاداش‌خواهی فوری‌تان را راضی نگه دارید. مغز شما به این پیروزی‌ها نیاز دارد و این پیروزی‌ها باید تکرار شوند. در کتاب «اصل پیشرفت»، نوشته‌ی ترزا آمابیل و استیو کرامر، آمده است از پیروزی‌های کوچک برای لذت و به هیجان آوردن خودتان استفاده کنید. این دو نویسنده، مطالعه‌ای روی ۲۳۸ کارمند از هفت شرکت مختلف انجام دادند و تاثیر موفقیت‌های کوچک و جزئی را بر موفقیت‌های بزرگ‌تر و طولانی‌مدت‌تر مورد ارزیابی قرار دادند.

  

این محققان به اکتشافات مهمی رسیدند. آنها دریافتند شناخت و پیگیری دست‌آوردهای کوچک روزمره، باعث تقویت روحیه و انگیزه‌ی این کارمندان شده بود، احساسات مثبت‌شان را بیشتر کرده و نگرش و رویکردی مساعدتری نسبت به سازمان، همکاران و کارشان پیدا کرده بودند. روانشناسان دریافتند، هر نوع دست‌آوردی – کوچکی‌اش مهم نیست – می‌تواند مدار پاداش مغز ما را فعال کند. وقتی این مدار فعال می‌شود، هورمون‌های مهمی ترشح می‌شوند که به ما احساس غرور و رضایت می‌دهد.

 

 

برای غلبه بر افت انگیزه باید به مسیری که شروع کرده‌اید پایبند و وفادار بمانید‎

 

۲. پیش بروید و هر نقطه‌ی عطفی را خوب بررسی کنید 

روند پیشرفت‌تان را بررسی کنید، چند دلیل برای این کار وجود دارد؛ اول اینکه به شما این امکان را می‌دهد تا به مرور زمان پیشرفت‌تان را ببینید و متوجه آن شوید. دوم اینکه به شما اجازه می‌دهد با دقت بررسی کنید چه چیزی مفید است و چه چیزی بیفایده. در مسیرتان با عادات بد، اشتباهات و کمبود انگیزه‌هایی مواجه خواهید شد. اگر عادت کنید که مکررا بازخوردها را بررسی کنید، احتمال رسیدن به موفقیت بیشتر شده و بهتر می‌توانید از انحراف از مسیر اصلی پیشگیری کرده و هر وقت لازم بود سازگاری‌های لازم را انجام دهید.

 

کارشناسان توصیه می‌کنند راهی پیدا کنید که بتوانید به طور جدی و موشکافانه، روند پیشرفت‌تان را بازبینی کنید. استفاده از اپلیکیشن‌هایی چون Coach Me، یک راه بسیار عالی برای دقت در عادات و شادی بابت تغییرات کوچک است. می‌توانید شیوه‌ی بررسی هفتگی را در پیش بگیرید و همه چیز را طی هفته‌ای که گذشته مرور کنید. مطمئن باشید در خلال این بررسی‌ها، کلیدها و راهکارهای مفیدی خواهید یافت که جلوی موانع و لغزش‌های احتمالی را بگیرید. 

 

۳. دست از سرزنش خودتان بردارید، اشتباه و شکست، اجتناب‌ناپذیر است 

همه‌ی ما دچار اشتباه می‌شویم و وقتی سعی داریم به چیز بزرگی برسیم، گاهی زمین می‌خوریم؛ این اتفاق بخشی از فرایند رفتن به دنبال آرزوهای بزرگ است. به جای تمرکز روی شکست، از آن درس بگیرید و آن را تبدیل به امتیازی جهت موفقیت‌تان کنید؛ بله کلیشه‌ای است اما و.اقعیتی است که ارزش بارها تکرار کردن را دارد. یاد بگیرید که خودتان را ببخشید، بلند شوید و به جلو حرکت کنید. اینکه یک روز وسوسه شدید سه عدد دونات بخورید، دیر از خواب بیدار شدید و یک جلسه از باشگاه را از دست دادید یا در امتحان مردود شدید، حادثه‌ای است که تعیین کننده‌ی موفقیت شما نیست، انرژی دوباره کسب کنید و حرکت کنید.

 

صبر داشتن و حفظ شکیبایی و مقاومت حین یک پروسه‌ی بلند و طاقت‌فرسا، کار سختی است. جشن گرفتن و ارزش قائل شدن برای تمام چیزهایی که در آنها موفق بوده‌اید، رمز موفقیت و حفظ انگیزه است.

 

چگونه انگیزه‌مان را برای راه اندازیِ کار جدید بالا ببریم؟



 

انگیزه به معنای عمل است و عمل نتیجه را به دنبال دارد‎

 

راه‌اندازی یک کسب‌وکار جدید آسان نیست و شما باید از بسیاری از تفریحات خود اجتناب کنید تا بتوانید به دنیای ناشناخته‌ها و موارد غیرقابل‌پیش‌بینی قدم بگذارید.

 

در طول 20 سال فعالیت ورزشی خود و حضور مجدد در المپیک سال 2008، من با برخی از بهترین مربیان جهان کار کرده‌ام. اما وقتی که می‌خواستم شرکت خودم را راه‌اندازی کنم تا دانش خود را درباره روانشناسی انگیزشی و آموزش با دیگران به اشتراک بگذارم، آنقدرها هم که فکر می‌کردم کار ساده‌ای نبود.

 

راه‌اندازی یک کسب‌وکار جدید آسان نیست و شما باید از بسیاری از تفریحات خود اجتناب کنید تا بتوانید به دنیای ناشناخته‌ها و موارد غیرقابل‌پیش‌بینی قدم بگذارید. بسیاری از چیزها مانند ترس و ناامیدی انسان را از جهش بازمی‌دارند. اما یک‌چیز در این زمینه بیشترین نقش را دارد: انگیزه

 

وقتی به روزهای دوران ورزشی‌ام نگاه کردم، متوجه شدم که چه چیزی تغییر کرده است. به یاد می‌آورم که چه چیزی یا چه کسی باعث می‌شد حتی وقتی‌که نمی‌خواهم، بیشتر به خودم فشار بیاورم. به‌عنوان یک ورزشکار، تفاوت آن بود که من روزهای ساختار‌بندی شده داشتم و البته یک مربی که باید به او گزارش می‌دادم. ساختار داشتن ما را متمرکز نگه‌ می‌دارد و یک مربی نیز می‌تواند به ما فشار آورد و ما را به چالش بکشد.

 

خوشبختانه من این مراحل را پست سر گذاشتم و Onbotraining را تأسیس کردم که یک سرویس مربی آنلاین است و به افراد کمک می‌کند که به اهدافشان برسند. من تصمیم گرفتم درس‌هایی که در این مسیر آموخته‌ام را با دیگران نیز به اشتراک بگذارم. این ها سخنان خانم اینگا*، ورزشکار موفق در زمینه پرتاب نیزه است. در ادامه 10 راهکار برای رسیدن به هر آنچه در زندگی می‌خواهید از زبان این ورزشکار آورده شده است.

 

 10 راهکار برای رسیدن به هر آنچه در زندگی می‌خواهید

 

1. روی تعهد تمرکز کنید و نه انگیزه 

شما چقدر به اهداف خود متعهد هستید؟ این مورد چقدر برای شما اهمیت دارد و برای رسیدن به آن حاضر هستید چه چیزی را قربانی کنید؟ اگر خود را کاملاً متعهد بدانید، انگیزه نیز به دنبال آن ایجاد خواهد شد.

 

2. به دنبال دانش باشید و نه نتیجه 

اگر روی هیجان کشف، بهبود، کاوش و تجربه کردن تمرکز کنید، انگیزه شما همیشه در بالاترین سطح خود قرار خواهد داشت. اما اگر تمام تمرکز خود را متوجه نتایج بسازید، انگیزه شما مثل آب‌وهوا می‌شود- ناپایدار و در لحظه‌های طوفانی از بین می‌رود. بنابراین کلید ماجرا این است که روی سفر تمرکز کنید و نه مقصد. به این فکر کنید که در این مسیر در حال یادگیری چه چیزهایی هستید و چه چیزهایی را می‌توانید بهبود دهید.

 

3. سفر را سرگرم‌کننده کنید 

این‌یک بازی فوق‌العاده است. زمانی که این سفر را بیش‌ازحد برای خود سخت و جدی می‌کنید، باعث ایجاد یک وزنه احساسی می‌شوید و چشم‌انداز را نیز از دست خواهید داد.

 

4. از شر افکار رکودی خلاص شوید 

افکار بر احساسات تاثیر می‌گذارند و احساسات دید شما نسبت به کار را مشخص می‌کنند. شما قطعا افکار زیادی در ذهن خود دارید و همیشه در این فکر هستید که باید روی کدام‌یک از آن‌ها تمرکز کنید. آن فکری که شما را در یک مخمصه گیر می‌اندازد (مانند ترس یا شک) و یا آن احساسی که شما را به سمت جلو سوق می‌دهد (هیجان، تجربه کردن، تست کردن چیزهای جدید، قدم گذاشتن به خارج از منطقه راحتی)

 

 

وقتی‌که بیش‌ازحد انگیزه دارید، فرسوده‌شدن آسان‌تر می‌شود‎

 

5. از تخلیل خود استفاده کنید 

گام بعدی بعد از خلاص شدن از افکار منفی آن است که از تخیل خود استفاده کنید. وقتی‌که کارها خوب پیش می‌رود، شما پر از انرژی مثبت هستید و وقتی‌که سختی‌ها را تجربه می‌کنید، شما نیاز دارید که بیشتر انرژیک باشید. بنابراین شرایط خود را بازتعریف کنید. اگر مدام با خود بگویید که «من از کارم متنفرم» حدس بزنید که این کلمات چه احساسی را تحریک می‌کنند؟ همه‌چیز به تخیل شما بازمی‌گردد. حتی از بدترین رئیس جهان در خسته‌کننده‌ترین شغل دنیا نیز همیشه می‌توانید چیزهای جدیدی یاد بگیرید. من یک تمرین خوب برای شما دارم: برای سه روز، فقط به افکار مثبت فکر کنید و حرف‌های مثبت بزنید. خواهید دید که چه رخ می‌دهد.

 

6. آسان‌گیری نسبت به خودتان را متوقف کنید 

انگیزه به معنای عمل است و عمل نتیجه را به دنبال دارد. گاهی اوقات اعمال شما نتایج دلخواه را به بار نمی‌آورد. بنابراین شما به خودتان آسان می‌گیرید و خودتان را در شرایط سخت قرار نمی‌دهید. شما درحالی‌که خود را به سمت رکود و حتی گاهی اوقات افسردگی سوق می‌دهید، همیشه منتظر یک‌زمان یا فرصت مناسب هستید. این کار را متوقف کنید. خودتان را به چالش بکشید. آن کاری که قلبا می‌خواهید را انجام دهید، حتی اگر ترس وجود شما را فرا گرفته است.

 

7. از حواس‌پرتی‌ها اجتناب کنید 

چیزهای بی‌معنی و حواس‌پرتی‌ها همیشه سر راه شما قرار دارند. به‌خصوص آن چیزهای آسان و معمول که ترجیح می‌دهید بجای تمرکز روی چالش‌های جدید و پروژه‌های بامعنی روی آن‌ها کار کنید. یاد بگیرید که روی موارد مهم تمرکز کنید. لیستی از کارهایی که باعث هدر رفت زمانتان می‌شوند را بنویسید و نسبت به انجام ندادن آن‌ها متعهد باشید.

  

8. به دیگران تکیه نکنید 

هیچ‌وقت نباید انتظار داشته باشید که دیگران کاری را به‌جای شما و برای شما انجام دهند. تمام افراد مشغله‌های خاص خودشان را دارند. هیچ‌کدام از آن‌ها نمی‌تواند شما را خوشحال کند و یا بجای شما به اهدافتان برسد. همه‌چیز به خود شما بستگی دارد.

 

9. برنامه داشته باشید 

همیشه سعی کنید سه قدم جلوتر از خود را از پیش بدانید. به بیشتر از این هم نیازی ندارید. تقویم هفتگی خود را خالی کنید. در آن بنویسید که در چه زمانی، چه‌کاری را چگونه انجام می‌دهید. چه زمان، چه‌کاری و چگونه برای برنامه‌ریزی زمانی بسیار مهم هستند. در پایان هفته ببینید که هرروزتان به چه‌کاری گذشته است و مواردی که می‌توانید بهبود دهید را بازبینی کنید.

 

10. از خود در برابر فرسودگی محافظت کنید 

وقتی‌که بیش‌ازحد انگیزه دارید، فرسوده‌شدن آسان‌تر می‌شود. همیشه برای شناسایی نشانه‌های خستگی، خود را زیر نظر داشته باشید و همواره زمانی را به استراحت اختصاص دهید. مغز و بدنتان زمانی می‌تواند استراحت کند که شما زمان‌های تفریح و استراحت را در برنامه زمانی خود قرار داده باشید. کارهای متنوع انجام دهید، بین کارهای خلاقانه و منطقی جابجا شوید، ورزش کنید، مکان خود را تغییر دهید، مدیتیشن کنید، نفس عمیق بکشید، چشمانتان را ببندید و یا فقط به مدت پنج دقیقه روی یک‌چیز تمرکز کنید. تمام این کارها از شما در برابر فرسودگی محافظت می‌کنند.

  

نتیجه‌گیری 

فقدان انگیزه به این دلیل نیست که شما تنبل هستید و یا هدفی ندارید. حتی بزرگ‌ترین ستاره‌ها، ثروتمند‌ترین افراد و بهترین ورزشکاران نیز گاهی اوقات کم می‌آورند. آن چیزی که باعث ایجاد انگیزه برای آن‌ها می‌شود، کنجکاوی آن‌ها در مورد این است که چقدر می‌توانند بهتر یا سریع‌تر به‌پیش بروند. بنابراین فارغ از تمامی موارد ذکر شده در بالا، کنجکاو باشید و این می‌تواند شما را به اهداف و موفقیت برساند.

 

3 راهکار ذهنی برای افزایش انگیزه



 

برای انجام کارهای مختلف، انگیزه های متفاوت لازم است‎

 

برای انجام کارهای مختلف، انگیزه های متفاوت لازم است. در اینجا به سه مورد برای افزایش انگیزه اشاره خواهیم کرد و ضمن برشمردن آنها چگونگی و زمان به کار گرفتن هر یک را با هم مرور می کنیم.

 

گاهی شب ها و در هنگام خوابیدن، برنامه ریزی هایی را برای خود انجام می دهم و با طلوع خورشید و بلند شدن از خواب همه انگیزه خود را برای انجام آن از دست می دهم. این یعنی تمام آنچه را که هنگام خوابیدن برای خودم برنامه ریزی کرده بودم تا به اجرا درآوردم، همه انگیزه هایی را که به هنگام شب داشتم همه و همه را از دست می دهم.

 

ممکن است شما درست نقطه مقابل من باشید و زمانی که صبح از خواب بلند می شوید بسیار هیجان زده باشید تا روزتان را بسازید. در واقع ممکن است شما در گروه افرادی باشید که روزها برای انجام کارهای خود برنامه ریزی می کنید و حتی ممکن است این کار را هنگام صرف ناهار و یا حتی بعد از ظهرها انجام دهید.

 

زمان هایی هم وجود دارد که واقعا حال و حوصله کار کردن ندارید. این اتفاق بیشتر در اوقاتی می افتد که انگیزه کافی برای انجام کارهایتان ندارید. خبر خوب این است که محققان برای این مشکل هم راهکارهایی ارائه کرده اند. اگر ما هم جزء افرادی هستیم که گاهی انگیزه کافی برای انجام کارهایمان را نداریم، راه هایی علمی وجود دارند که بتوانیم از پس چنین چالشی که در زندگی مان به وجود آمده بربیاییم.

 

 3 راهکار ذهنی برای افزایش انگیزه

 

بیایید به بررسی این راهکارهایی که به مدد علم برای پیدا کردن انگیزه به ما پیشنهاد شده بپردازیم و برخی از آنها را با هم مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم:

 

۱- از انگیزه درونی برای انجام کارهای خلاقانه بهره بگیرید 

در کل انگیزه به دو دسته انگیزه های درونی و بیرونی تقسیم می شوند. اگر زمانی که مهمان دارید، به دنبال تمیز کردن خانه تان هستید، این انگیزه نوع بیرونی است. اما اگر برای خودتان تفریحی را برای یک روز تعطیل ترتیب می دهید و اقدام به پیدا کردن راهی برای ارضاء خواسته تان می کنید، انگیزه درونی را خود را به کار گرفته اید.

 

در مورد انگیزه بیرونی، به عنوان مثال اگر رئیس تان به شما پیشنهاد داده که پروژه ای را که در دست دارید، زودتر از زمان معمول آن به پایان برسانید، پاداش مالی دریافت خواهید کرد، آن وقت شما نوعی انگیزه بیرونی برای انجام سریع تر آن پروژه پیدا کرده اید.

 

درست است که شما برای دریافت آن پاداش مالی بیشتر تلاش می کنید اما چنین انگیزه ای در تمامی موارد نمی تواند پاسخگو باشد و تنها در مواردی که در آنها خلاقیت وجود ندارد کارآمد است.

 

این راهکار، یعنی انگیزه بیرونی، زمانی که با افکاری خلاقانه و نو مواجه هستید، با شکست مواجه خواهد شد. پس محققان این نوع انگیزه را در چنین مواردی پیشنهاد نمی کنند.

 

در مورد ایده ها و افکار خلاقانه، به زمان بیشتر احتیاج داریم تا بتوانیم آنها را در ذهن مان بپرورانیم و چنین افکاری را به دیگر چیزهای مرتبط اتصال دهیم.

 

بیایید این کار را در عمل بررسی کنیم: به سه مورد از انگیزه های درونی تان تمرکز کنید. برای خودتان پاداش هایی را برای به ثمر رساندن کارهای ساده در نظر بگیرید، پاداش هایی که کمی هم برایتان فضا را مفرح کند. مثلا به خودتان قول بدهید در صورتی که آن کار را انجام دهید، غذای خوشمزه ای را که دوست دارید می خورید یا یک بازی که مورد علاقه تان است را انجام دهید یا یک فیلمی که مدت ها بود دوست داشتید ببینید را تماشا کنید.

 

اما در مورد کارهای خلاقانه مانند نوشتن یک مقاله و یا گذاشتن اسم بر روی یک کسب و کار جدید، تلاش نکنید که از انگیزه های بیرونی تان استفاده کنید. به جای این کار به پیشنهاد «دان پینک» که در مورد انگیزه های درونی مطلب می نویسد، گوش کنید و راهکارهای او را به کار گیرید که عبارتند از:

خودمختاری

تسلط

هدف

  

خودمختاری در مورد شانس صدق می کند. «اسکات جِلِر» مسئول دپارتمان رفتارهای کاربردی از دانشگاه تکنولوژی ویرجینیا، در گفتگویی با ویرجینیا تِک در این باره می گوید، زمانی که بدانید برای انجام انجام کاری، شانسی برای تان وجود دارد، انگیزه بیشتری برای به اتمام رساندنش پیدا می کنید.

 

هنگامیکه از سمت رئیس تان کاری به شما واگذار می شود و برای آن زمان خاصی در نظرگرفته می شود، تلاش کنید که بر سر زمان منطقی به انجام رساندن آن با رئیس به توافق برسید تا بدین ترتیب بتوانید شانس انجام صحیح و به موقع آن را برای خودتان فراهم آورید.

 

و اما درمورد تسلط، پینگ بر این باور است که تسلط، به انجام رسیدن چیزی است که برای تان اهمیت دارد. اگر کاری را که انجام می دهید واقعا دوست دارید و دلتان می خواهد که مهارت بیشتری را در انجام آن به دست آورید، انگیزه بیشتری پیدا می کنید که بهتر و زیادتر بیاموزید و آن آموخته ها را در کارتان به کار گیرید و به دنبال فرصت هستید که بیشتر و بیشتر آنها را به عمل ببندید. بالاخره زمانی خواهد رسید که شما قادر باشید از آن مهارت ها در انجام بهینه کارتان بهره ببرید.

 

و در نهایت، تمرکز به هدف؛ این امر زمانی است که شما می خواهید کار بزرگ تر از اندازه و تصورتان را انجام دهید. زمانی که مثلا به مشتری هایتان فکر می کنید، یا به اینکه چگونه کسب و کار شما خواهد توانست بر جهان تاثیرگزار باشد و یا به دنبال راهکارهایی برای اعضای تیم تان هستید که بتوانند در فعالیت هایشان مبدع باشند، در تمامی این موارد شما انگیزه فراوانی خواهید داشت تا بخش مربوط به خودتان را به بهترین نحو انجام دهید.

 

زمانی که این سه مورد، یعنی خودمختاری، تسلط و هدف را همزمان به کار گیرید، خودتان را قطعا خوش شانس و در مسیری که حرکت می کنید مصصم می بینید.

 

 

برای خودتان اهدافی را تعیین کنید که گویی در صورت محقق نشدن چیزی را از دست داده اید‎

 

۲- به دنبال آن باشید که چگونه کارتان می تواند به دیگران هم کمک می کند 

زمانی که بدانیم کاری که انجام می دهیم برای دیگران هم مفید است، آن وقت، کار موردنظر را با انگیزه بیشتری انجام خواهیم داد. یکی از نمونه ها مطالعه ای در دانشگاه میشیگان است. دانشجویان این دانشگاه به مدت ۱۰ دقیقه با کارگران یک مرکز در مورد افزایش حقوق تلفنی صحبت کردند. آمار بدست آمده نشان داد که آن کارگران تا ۱۷۱ درصد افزایش درآمد را تجربه کردند.

 

حالا این مورد را به صورت عملی بررسی می کنیم: با کسانی که ممکن است از کار شما بهره ببرند صحبت کنید. تلاش کنید با افرادی که از کار شما مستقما تاثیر می پذیرند صحبت نمایید. ممکن است آنها مشتری های نهایی شما یا مشتری های نهایی آن گروهی باشند که در مورد کارتان با آنها صحبت می کنید. ممکن است این افراد جزء گروهی نباشند که شما هر روز ملاقات شان می کنید اما در ارتباط بودن با این قشر خواهد توانست انگیزه شما را افزایش دهد. ممکن است از آنها بخواهید که فرم های نظرسنجی را برای تان پر کنند. مثلا به شما در مورد آنچه رضایت شان را بیشتر جلب می کند، اطلاعاتی بدهند.

 

اگر کنجکاو هستید که بدانید که این کار برای تان نتیجه ای را نیز به دنبال خواهد داشت یا خیر، تلاش کنید که امر یاد شده را به شکل مداوم پی گیری کنید و آن را تا زمانی انجام دهید که بدانید موثر است.

 

۳- برای خودتان اهدافی را تعیین کنید که گویی در صورت محقق نشدن چیزی را از دست داده اید 

در مورد یافته های این بخش به دو مورد می توان اشاره کرد که به شما انگیزه می دهد. اولی پایه شناختی دارد و از آن به «نفرت از دست دادن» یاد می شود. به عنوان مثال زمانی که شما پولی را روی زمین پیدا می کنید، خوشحال می شوید اما زمانی که همان مقدار پول از کیف پولتان گم می شود، واقعا ناراحت می شوید. «نفرت از دست دادن» به این موضوع ربط پیدا می کند که ما زمانی که چیزی را گم می کنیم، احساسات بیشتری را در مقایسه با یافتن همان چیز، پیدا می نماییم.

 

دومین بخش مربوط به یافتن، صاحب آن بودن است. «تاثیر موهبت ها» اصطلاحی است که برای این مورد استفاده قرار می گیرد و رتبه بندی چیزهای ارزشمندی را در زندگی صاحب شان تعیین می کند. دن اریلی اقتصاددان رفتارگرای دانشگاه دوک به همراه پروفسور زیو کارمن به مطالعه ای در این مورد پرداخته. آنها از دانشجویانی که برنده لاتاری چند دوره خرید بلیط های بازی های بسکتبال بودند خواستند تا بلیط هایشان را بفروشند، آنها هم به طور متوسط بلیط هایشان را به مبلغ ۱٫۴۰۰ دلار (حدود ۱٫۹۰۰٫۰۰۰ تومان) فروختند.

 

سپس از کسانی که بلیط هایشان هرگز در مسابقات نبرده بود رقم پیشنهادی فروش بلیط هایشان را پرسیدند و آنها ۱۷۰ دلار (حدود ۶۰۰٫۰۰۰ تومان) را اعلام کردند که البته تفاوت بسیاری میان این ارقام وجود دارد.

 

علت این جریان آن بود که برندگان تصور می کردند که بلیط هایشان از ارزش بیشتری برخوردار است و این همان «تاثیر موهبت ها» بود که به کار آمد. در واقع گروه برنده برای فروش بلیط هایشان مقاومت بیشتری نشان می دادند.

 

پروفسور واسیلی دالاکاس، از بخش بازاریابی دانشگاه سن مارکوس کالیفرنیا، در کلاس های دانشگاهی خود و در میان دانشجویان، نفرت از دست دادن را مورد مطالعه قرار داد. او دو کلاس داشت که در هر دوی آن دو کلاس از روش ها و آزمون های مشابهی استفاده می کردند. هر کدام از سئوال های آزمون های وی یک نمره داشت که اگر پاسخ اشتباه به آن داده می شد، یک نمره از دست می رفت و اگر درست جواب داده می شد یک امتیاز را برای آن دانشجو به همراه داشت.

 

داگلاس در کلاس اول خود به دانشجویان گفت درصورتی که ۵ امتیاز را در این امتحان کسب کنند لازم نیست در امتحان پایانی شرکت کنند. ۴۳ درصد از دانشجویان این کلاس نمره ۵ را از این آزمون کسب کردند. و اما در کلاس دوم، داگلاس به دانشجویانش گفت که امتحان پایان ترم دلبخواهی است و می توانند در آن شرکت نکنند مگر اینکه دانشجویی نتواند در این آزمون نمره ۵ را کسب کند. در کلاس دوم ۸۲ درصد از دانشجویان توانستند نمره ۵ را کسب کنند. باورتان می شود؟

 

در حالت دوم دانشجویان باور داشتند که این حق را پیدا کرده اند که بتوانند در آزمون نهایی شرکت نکنند و این آزمون برایشان حالت اختیاری پیدا کرده بود و با از دست دادن آزمون اول، این احتمال برای شان از بین خواهد رفت. در واقع ذهنیت از دست دادن، باعث می شد که آنها انگیزه بیشتری برای کسب نمره لازم در آزمون اول را بدست آورند.

 

در گروه اول چیزی برای از دست دادن وجود نداشت و بدست آوردن یک موقعیت جدید آن قدر که از دست دادن موقعیتی، عذاب آور است، نمی تواند در فرد انگیزه ای برای به انجام رساندن حتمی کار به وجود آورد.

 

این از دست دادن چه در مورد پول باشد، یا حقی و… اطمینان حاصل کنید که چیزی را برمی گزینید که بتوانید آن را صاحب شوید و آن همان چیزی باشد که به شما احساس ارزشمندی بیشتری می دهد.

 

مورد آخر را هم به مرحله عمل درآوریم: از روند نفرت از دست دادن برای ایجاد بیشترین میزان انگیزه در خودتان بهره ببرید. زمانی که انگیزه کافی برای انجام یک کار را ندارید می توانید از تاثیرات روانشناسی رفتارگرا استفاده کنید. مثلا اگر برای بدست آوردن یک میزان مشخص از پول تلاش می کنید، در نظر بگیرید اگر همان میزان را از دست بدهید چقدر احساس بدی خواهید داشت. آن وقت انگیزه بیشتری پیدا می کنید که تا آن را بدست آورید چرا که شما از دست دادن را دوست ندارید.

 

در واقع حس مالکیت، حسی است که می تواند هر دو نوع انگیزه، یعنی بیرونی و درونی را افزایش دهد. البته عوامل بسیار دیگری همچون، نظم، اراده، پشتکار و توجه و تمرکز کافی نیز می توانند در این روند تاثیر داشته باشند اما از همه اینها مهم تر، انگیزه است. بدون انگیزه، امکان ندارد که بتوان سختکوش تر به انجام کارها رسیدگی کرد.

 

همچنان مواردی که برشمرده شدند ممکن است لزوما برای همه افراد کارآمد نباشد. رویکردهای متفاوت دیگری هم وجود دارند که ممکن است برای این گروه بیشتر کارآمد باشند. یادمان باشد که رویکرد مناسب با خودمان را بیابیم و آن را به کار گیریم.

 

قلب شما هم صبح شنبه را دوست ندارد!



 

کمتر انگیزه‌ای باعث می‌شود صبح شنبه به‌راحتی از رختخوابتان خارج شوید‎

 

کمتر انگیزه‌ای باعث می‌شود صبح شنبه به‌راحتی از رختخوابتان خارج شوید، حتی یک فنجان قهوه! درواقع تحقیقات هم نشان می‌دهند قلب شما هم چندان صبح شنبه را دوست ندارد.

چراکه تغییر در برنامه خواب، مخصوصا در روزهای تعطیل و نیز اجبار برای صبح‌زود بیدارشدن در روز شنبه، می‌تواند منجر به بالارفتن قندخون و ابتلا به بیماری‌‌های قلبی‌شود. کمبود خواب و نیز بیداری طولانی‌مدت در روزهایی که سرکار نیستید، بدنتان را گول می‌زند و بدن به‌ اشتباه فکر می‌کند شما به منطقه جغرافیایی متفاوتی سفر کرده‌اید. فرض کنیم شما در یک روز معمول کاری، ساعت 10:30 شب می‌خوابید و ساعت 6:30 صبح هم بیدار می‌شوید. نقطه میانی خواب شما ساعت 2:30 بامداد است.

 

حال اگر بااین تصورکه جمعه صبح تاساعت 8 می‌توانید بخوابید،پنجشنبه شب تا دیروقت بیدار بمانید و فیلم تماشا کنید، نقطه میانی خوابتان را به ساعت 4 صبح رسانده‌اید که این به معنای یک ساعت و نیم اختلاف ساعت است.گرچه تصورش هم سخت است که در تعطیلات آخر هفته هم مثل روزهای کاری بخوابیم و بیدار شویم، اما حداقل با این کار می‌توانیم به تنظیم ساعت بدنتان کمک کنید. این تغییر مداوم ساعت خواب در روزهای کاری و غیرکاری، بدن و مغز را گیج می‌کند و این یکی از همان دلایلی است که گفته می‌شود شیفت شب برای سلامتی افراد مضر است. درواقع مغز ما آموزش دیده است که در ساعات مشخصی از شبانه‌روز خواب باشد وبنابراین وقتی تمام هفته خواب را از خودتان دریغ می‌کنید و صبح جمعه تا ساعت 10 می‌خوابید، مغزتان را وادار می‌کنید در ساعاتی که معمولا باید بیدار باشد، چرت بزند و درنتیجه کیفیت خوابتان پایین می‌آید. فراموش نکنید خواب در ساعاتی که مغز برای بیداری آماده است، کیفیت چندانی ندارد.

 

بازی‌‌های ویدیویی سه‌بعدی، قدرت مغز را تقویت می‌کنند
محققان بعد از انجام تحقیق برروی دانشجویانی که به مدت دو هفته روزی نیم ساعت بازی ویدیویی سه‌بعدی و دوبعدی انجام می‌دادند، دریافتند بازی‌‌های ویدیویی سه‌بعدی می‌توانند توانایی شکل‌گیری حافظه را بهبود ببخشند و با بالارفتن سن به مغز سود برسانند. این دانشجویان قبل و بعد از این مدت، تست‌‌های حافظه انجام داده بودند تا ناحیه هیپوکامپ (منطقه‌ای از مغز که مسئول حافظه و یادگیری‌‌های پیچیده است) را درگیر کنند. برخلاف بازی‌‌های ویدیوییدو بعدی، افرادی که بازی ویدیویی سه‌بعدی انجام داده بودند، عملکرد بهتری (12درصد) در تست‌ها نشان دادند. نویسنده این تحقیق می‌گوید: «این افراد اطلاعات فضایی زیادی برای کاوش و اطلاعات بسیار پیچیده‌تری برای یادگیری داشتند. ما می‌دانیم که این شیوه آموزش و حافظه نه‌تنها محرک بوده، بلکه نیازمند درگیر و فعال‌شدن ناحیه هیپوکامپ نیز هست.» تحقیقات بیشتری لازم است تا دریابیم آیا هیپوکامپ با حجم زیاد اطلاعات و پیچیدگی و روابط فضایی و جست‌وجو در بازی‌‌های ویدیویی سه‌بعدی تحریک می‌شود یا خیر.

کارکنان شیفت شب،بیشتر درمعرض سوانح رانندگی هستند.
در مطالعات انجام‌شده روی 16 نفر از کسانی که شیفت شب کار می‌کردند مشخص شد که بیش از یک سوم آن‌ها بعد از اتمام کار دچار سانحه رانندگی آزمایشی شدند. آمار تصادفات همان افراد در زمانی که به اندازه کافی خوابیده بودند به صفر رسیده بود. پزشک سرپرست این تحقیق می‌گوید: «این آزمایش خطرناک‌بودن رانندگی بعد از یک شب کامل کارکردن را نشان می‌دهد؛ درحالی‌که همین افراد اگر شب قبل به‌اندازه‌کافی خوابیده باشند، دچار سوانح رانندگی نمی‌شوند.»

طبق توصیه پزشکان، کارکنان شیفت شب باید پس از پایان کار، به‌جای اینکه خودشان رانندگی کنند، روش جایگزینی مثل استفاده از وسایل حمل‌ونقل عمومی را انتخاب کنند.

آلودگی هوا، خطر ابتلا به بیماری‌‌های قلبی را در افراد مبتلا به دیابت بالا می‌برد
براساس پژوهش‌های اخیر، قرارگرفتن درمعرض آلودگی هوا، ذرات ریز و گردوغبار و دود اگزوز ماشین به مدت طولانی خطر ابتلا به بیماری‌‌های قلبی را در خانم‌‌های مبتلا به دیابت بالا می‌برد. دکتر جیم هارت، استادیار بیمارستان زنان در شهر بوستون، می‌گوید: «افراد واکنش‌‌های متفاوتی نسبت به سطوح مختلف آلودگی از خود نشان می‌دهند و تحقیقات ما منحصرا برای بررسی همین موضوع بوده است.» بیماری‌‌های قلبی یکی از مهم‌ترین عوارض قندخون بوده و 29 میلیون نفر در کشور آمریکا را درگیر کرده است؛ بنابراین حدود 65درصد از افرادی که به بیماری قندخون مبتلا هستند، در اثر سکته و بیماری‌‌های قلبی جان خود را از دست می‌دهند.

 

در این تحقیق که 17 سال به طول انجامیده است، خانم‌هایی که مبتلا به قندخون بودند 44درصد بیشتر به بیماری‌‌های قلبی عروقی دچار شدند و با تماس آن‌ها با ذرات ریز و آلاینده‌ها، این رقم تا 66درصد افزایش پیدا کرد. دکتر هارت با اشاره به اهمیت ذرات ریز می‌گوید هرقدر ذرات بیشتری بتوانند به ریه فرد راه پیدا کنند، التهاب بیشتری را به وجود می‌آورند که منجر به مسدود‌شدن عروق خونی خواهد شد. براساس شواهد، حتی کوچک‌ترین ذرات می‌توانند از ریه مستقیما وارد جریان خون شوند.

 

چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم؛ راه‌هایی که شما را به هدف می‌رساند

۲۹

انگیزه مجموعه‌ای از خیلی چیزهاست. شاید نوعی ترس، شاید هم نوعی میل شدید باشد. هر چیزی که یک موجود زنده را وادار به حرکت کند، نامش را می‌توانید انگیزه بگذارید. اما انگیزه اولین عنصر تشکیل‌دهنده‌ی رفتار در ما آدم‌هاست، وقتی می‌پرسیم فلان شخص چرا فلان کار را انجام داد؟ دنبال انگیزه‌ی او از رفتارش هستیم. انگیزه وادارمان می‌کند کاری را که واقعا دوست داریم انجام دهیم یا به هدفی که واقعا داریم برسیم، انگار کسی توی سرمان روی یک صندلی ننویی شیک نشسته است پایش را روی پایش انداخته، مقتدرانه تاب می‌خورد و هی می‌گوید: «فکر می‌کنم می‌تونی..»، « حتما هنوز می‌تونی…»، « مطمئنم انجامش میدی…» اما این مهم است که بفهمیم چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم و به هدف برسیم.

 

در این نوشته می‌خواهیم درباره‌ی سه گام مهمِ تمرکز، رشد اعتماد به نفس و ثابت قدم بودن که در ایجاد انگیزه مؤثر هستند، با شما صحبت کنیم. همراه ما باشید تا ببینیم چگونه باید در خودمان انگیزه ایجاد کنیم.

 


حتما بخوانید: چطور برای رسیدن به هدف با انگیزه بمانیم؟


گام اول: متمرکز باشید

۱. موقعی که ترسیده‌اید، فکر نکنید

 

به این مورد کاملا توجه کنید! همه‌ی ما می‌دانیم که افکار منفی بد هستند؛ اما اغلب اوقات حواس‌مان نیست که داریم به آنها پروبال می‌دهیم. همیشه فکرمان مشغول چیزهایی است که نمی‌خواهیم، این جمله برای‌تان آشنا نیست؟! بله اتفاقا این بدترین چیزی است که همیشه هم اتفاق می‌افتد؛ دقیقا روی چیزی متمرکزیم که نمی‌خواهیم. البته این مسأله کاملا طبیعی است! اما ذهن ما از کجا باید بداند که ما به چیزی فکر می‌کنیم که نمی‌خواهیمش؟ پس باز هم به کار خودش ادامه می‌دهد و همان‌ها را به سمت خود می‌کشد؛ حتی اگر نخواهیم‌شان! از طرفی کدام‌تان کسی را می‌شناسید که برای چیزی که نمی‌خواهد تلاش کند؟ وقتی چیزی را نمی‌خواهید آیا برای رسیدن به آن تصمیم می‌گیرید؟! در نهایت تمام اینها دست به دست هم می‌دهد تا شما هیچ کاری نکنید.

پس ترس به چند دلیل مضر است؛ اول اینکه شما را بی‌انگیزه می‌کند، هدف منفی چیزی نیست که شما برایش تلاش کنید. نکته‌ی بعدی این است که افکار منفی که از ترس می‌آیند، خسته‌کننده و طاقت‌فرسا هستند. «ترس» انرژی شما را کم می‌کند و در حالت نگرانی مداوم نگه‌تان می‌دارد و وقتی خسته و نگران باشید، بی‌انگیزه می‌شوید.

۲. هدف خود را مشخص کنید و برایش برنامه بریزید

 

برنامه ریزی یکی از اصول فراموش‌نشدنی کار است. خوب فرض می‌کنیم که شما افکار مثبتی دارید. اما همان‌طور که گفتیم چون ذهن‌مان تشخیص نمی‌دهد ما مثبت فکر می‌کنیم یا منفی و فقط کلمات و احساسات مربوط به آنها را دریافت می‌کند، باید بدانیم چگونه و درباره‌ی به چه موضوعاتی فکر کنیم. مثلا به جای آنکه فکر کنید «نمی‌خوام دربه‌در و فقیر باشم»، «نمی‌خوام تمام عمرم موجود بیچاره‌ای باشم» باید فکر کنید «می‌خوام امنیت مالی داشته باشم». ساده است؛ چون اولی پر از کلمات منفی است و دومی یک کلمه‌ی مثبت و مهم دارد. چه عالی! خوب حالا چه برنامه‌ای برای رسیدن به امنیت مالی دارید؟

البته این فقط یک مثال بود. نکته‌ی مهم این است که برای این هدف یا هر هدف دیگری باید چند نمونه برنامه‌ی کارامد داشته باشید. می‌دانم این یکی از سخت‌ترین کارهای دنیاست اما برای رسیدن به هدف‌تان باید بین تمام موارد هماهنگی ایجاد کنید و انجام‌شان دهید. اکر واقعا این هدف مد نظر شماست، باید اول ببینید دقیقا چه می‌خواهید و چه برنامه‌ای برای تحققش دارید، اگر واقعا بخواهید راهش را هم پیدا می‌کنید. مگر اینکه نخواهید هدفی داشته باشید که از آن انگیزه‌ای به وجود بیاید. من که فکر نمی‌کنم این را بخواهید!

۳. یک هدف داشته باشید

 

شلوغش نکنید! به قول قدیمی‌ها پله‌ها را یکی‌یکی بالا بروید. اگر یک لیست بلندبالا از اهداف‌ داشته باشید، تنها اتفاقی که می‌افتد این است: استرس می‌گیرید، بی‌خیال همه‌شان می‌شوید، دچار رفتار اجتنابی می‌شوید و رسیدن به هدف را به بعد موکول می‌کنید. اما اگر قدم به قدم و یکی یکی به اهداف‌تان فکر کنید شدنی‌تر خواهند بود. می‌توانید روی یکی تمرکز کنید، به آن برسید و سراغ بعدی بروید. سود خود را کم کنید اما مطمئن باشید سوخت و سوزی در کار نخواهد بود.

اگر نتوانید روی یک هدف خاص تمرکز کنید، نمی‌توانید روی خودتان متمرکز شوید پس انگیزه‌ای در کار نخواهد بود. اهداف‌تان را به اهداف کوچک‌تر و کوتاه‌مدت تقسیم کنید تا امکان رسیدن به آنها بیشتر شود. سعی کنید یک برنامه بریزید و کم‌کم به هدف‌تان نزدیک شوید.

۴. خودتان را سرگرم کنید

 

ممکن است شما خیلی وقت‌ها کارهایی انجام داده باشید و از انجام آنها ناراضی باشید. اشکالی ندارد، گذشته دیگر گذشته است. لزومی ندارد مدام خودتان را شماتت کنید. دست از سر خودتان بردارید. اگر موفق شوید این کار را بکنید، می‌توانید تجربیات بدتان را هم مثل افکار منفی رها کنید. سعی کنید برای خودتان سرگرمی‌های تازه به‌وجود بیاورید و به همه چیز با دید منطقی نگاه کنید، آن‌ وقت چیزهای بد هم مثل بقیه‌ی چیزها می‌گذرند و آن‌قدرها آزارتان نمی‌دهند.

خواستن توانستن است. از دویدن بدتان می‌آید؟ مشکلی نیست برای وزن کم کردن، کیک بوکسینگ را امتحان کنید؛ تازه هیجان‌انگیزتر هم هست. نویسنده‌ی بدی هستید؟ (این یکی را با خودم هستم) موضوع نوشتن‌تان را عوض کنید. نمی‌توانید با ذخیره کردن پول، ضریب امنیت مالی‌تان را بالا ببرید؟ نوع زندگی و محیط اطراف‌تان را تغییر دهید. اگر محیط اطراف‌ هر فرد آن‌قدر انعطاف‌پذیر است، پس انگیزه‌تان را هم می‌توانید تغییر دهید.

۵. درباره‌ی انگیزه‌تان مطالعه کنید

شاید کمی احمقانه به نظر برسد! چطور می‌شود درباره‌ی انگیزه‌ و چیزی که در ذهن‌مان است، مطالعه کنیم؟ اما به هرحال این امر شدنی‌ است.

یکی از راه‌های مطالعه درباره‌ی انگیزه‌تان، شنیدن داستان‌های موفقیت دیگران است که مغز شما را وادار به تفکر می‌کند. البته ممکن است فکر کنید مثلا خواندن داستان کسی که موفق شده است ۳۰ کیلو وزن کم کند، شما را مأیوس می‌کند و حس کنید آدم بی‌عرضه‌ای هستید که نتوانسته‌اید حتی ۵ کیلو وزن کم کنید؛ اما اگر حتی فرض کنیم این حرف‌تان درست باشد، باید احساسات منفی را از خودتان دور کنید و عزم‌تان را جزم کنید. می‌توانید حتی از همین افراد کمک بگیرید. اتفاقا همین‌طور داستان‌ها می‌تواند برای پیشرفت ترغیب‌تان کند و از بی‌تفاوتی نجات‌تان دهند. پس هم‌کلاسی‌های دوره‌ی دبیرستان‌تان را در فیس‌بوک بی‌خیال شوید و به انجام امور مفید بپردازید.

۶. به خودتان جایزه بدهید

 

بیایید صادق باشیم؛ اینکه سریع‌تر به نتیجه برسیم واقعا کافی نیست. سال‌ها طول می‌کشد تا از یک کسب‌وکار پول خوب به‌دست آورید. ماه‌ها طول می‌کشد تا به وزن دلخواه‌تان برسید و ممکن است خیلی طول بکشد تا واقعا به احساس خوشحالی در زندگی‌مان برسیم. اما چیزی که درباره‌اش حرف می‌زنیم، احساس رضایت و خشنودی فوری است. پس می‌توانیم این راهکار را استفاده کنیم: حالا که زندگی فورا چیزی را به ما نمی‌دهد تا خوشحال‌مان کند، پس خودمان به خودمان پاداش بدهیم.

حتما نباید فقط وقتی به هدف بزرگی می‌رسید به خودتان پاداش بدهید (حواس‌تان باشد جایزه مبهوت‌تان نکند، در هر صورت باید تا آخرش بروید) نقاط هدف تعیین کنید و به هرکدام که رسیدید به خودتان جایزه بدهید. ۲ کیلو وزن کم کردید؟ عالیه! به خودتان یک جایزه بدهید، این به شما انگیزه می‌دهد چند کیلوی دیگر هم کم کنید. در امتحان بهترین رتبه را به‌دست آوردید؟ خیلی خوب است! خودتان را به یک شام عالی دعوت کنید. نیمه‌ی اول کتاب‌تان را تمام کرده‌اید؟ شگفت‌انگیز است! جایزه‌اش این است که بیرون بروید و خرید کنید.

گام دوم: اعتماد به نفس‌تان را بالا ببرید

۱. نیمه‌ی پر لیوان را ببینید

 

مهم‌ترین چیزی که باید در این بخش به آن توجه کنید این است: بدانید چه چیزی ندارید و می‌خواهید به‌دستش بیاورید. واقع‌بین باشد و نواقص یا نداشته‌هایتان را بپذیرید. آن‌وقت است که می‌دانید چه می‌خواهید و می‌توانید به‌ آنها فکر کنید. قبول دارم که این می‌تواند آغاز یک موج منفی باشد، خب بالاخره یاد نداشته‌هایتان می‌افتید! منم همین‌طور هستم! ممکن است شروع کنید به دلسوزی کردن برای خودتان، بی‌علاقه شوید، انگیزه‌تان را از دست بدهید و دیگر سمت چیزی نروید. اما چاره‌ای نیست البته راه‌حلی دارد که الان می‌گویم؛ درباره‌ی چیزی که می‌خواهید فکر کنید، و فکر کنید برای چه چیزی واقعا از خدا ممنون هستید؟ اگر این‌طوری به همه‌چیز نگاه کنید دلسرد نمی‌شوید و بهتر دست‌گیرتان می‌شود چه چیزی برای‌تان مناسب‌تر است یا باید داشته باشیدش.

۱۰ مورد از داشته‌هایتان و آنچه که دارید و برای‌شان سپاسگزارید، لیست کنید. این کار را هر روز انجام دهید (تازه، هر چقدر بیشتر فکر کنید می‌فهمید چیزهای بیشتری دارید) روی آنچه که دارید تمرکز کنید، هرچیزی که ساخته‌اید و خودتان به‌دست آورده‌اید. همه‌ی اینها به افزایش اعتماد به نفس شما کمک ‌می‌کند. اگر نگرش‌تان مثبت باشد با خودتان می‌گویید «من می‌تونم انجامش بدم». اگر به دستاوردهای گذشته‌تان نگاه کنید می‌بینید که واقعا می‌توانید. بنابراین انگیزه پیدا می‌کنید و رسیدن به هدف‌تان آسان‌تر می‌شود.

۲. راهش را پیدا کنید

 

فرض کنیم شما می‌خواهید بازیگر شوید. عالیه‌! اما از کجا باید شروع کنید؟ نمی‌دانم می‌دانید یا نه، اما اولین چیزی که درباره‌ی «چطور به هدف رسیدن» به ذهن‌تان می‌رسد می‌تواند خیلی تهدیدآمیز باشد؛ چون ممکن است باعث شود کلاً انگیزه‌تان را از دست بدهید و دست از هدف‌تان بردارید! به همین سادگی رویاهایتان به یکباره با خاک یکسان می‌شود. در صورتی‌ که اگر بدانید چه مسیری را باید طی کنید، خیلی راحت‌تر می‌توانید یک پله بالاتر بپرید.

هرچه منبع دم دست‌تان است، بررسی کنید. حالا که تکنولوژی در اختیار همه هست باید جهان زیر انگشتان‌تان باشد. به این ترتیب دیگر بهانه‌ای ندارید. از دوستان‌تان و آشنایان‌تان بپرسید، حتی می‌توانید از هرکسی که این راه را قبلا رفته، کمک بگیرید. اگر از تمام چیزی که می‌خواهید تا شما را به هدف‌تان برساند سر در بیاورید، می‌توانید به اندازه‌ی یک متخصص به خودتان مطمئن باشید. «دانش» ذهن شما را آرام می‌کند و نگرانی را از شما دور می‌کند. اگر بدانید مسیرتان چیست و چگونه باید آن را طی کنید، افکار منفی دور می‌شوند، اعتماد به نفس‌تان بالا می‌رود و نگرشی تازه پیدا خواهید کرد.

۳. دور و ورتان را از چیزهای مثبت پُر کنید

 

جهان پر از چیزهایی است که ساز مخالف می‌زنند. ممکن است بلافاصله بعد از اینکه از ذهن‌تان بگذرد: «فردا یه نفس راحت می‌کشم»، یک نفر پیدا شود و سر ۵۰ هزار تومان شرط ببندد که نمی‌توانید! پس بهتر است از چنین افرادی فاصله بگیرید. این افراد عموما اشخاص بیچاره‌ و درمانده‌ای هستند که سزاوار توجه نیستند. قبول دارم که این افراد ممکن است گاهی البته خیلی، خیلی، خیلی کم بتوانند مفید باشند. حالا به شما می‌گویم چطور؟! اگر فرضاً آن‌قدر تنها باشید که اجازه بدهید چنین فردی کنارتان بماند او سعی می‌کند شما را هم در آتش یأس یا حسادت خودش بسوزاند و چون فکر می‌کند شما نمی‌توانید او را رها کنید، به کارش ادامه می‌دهد. مقاومت او باعث می‌شود شما بخواهید توانایی‌تان را به طرف ثابت کنید. این میزان آدرنالین شما را بالا می‌برد و عزم و اراده‌ای که شما لازم دارید را به شما می‌دهد. و در هر صورت، خودتان را به خودتان و او ثابت می‌کنید. حالا می‌توانید حتی از او متشکر هم باشید. او سبب خیر شده است و ناخواسته به شما انگیزه داد و کمک‌تان کرد! دوستش داشته باشید!

۴. از کم شروع کنید

 

هیچ راهی برای اینکه هدفی مثل «معروف شدن» یا «۳۰ کیلو وزن کم کردن» یا حتی «مهارت در ساز زدن» به راحتی اتفاق بیفتد، وجود ندارد. قبول دارم که مثال‌های اغراق‌آمیزی زدم، اما می‌خواهم شما را متوجه چیزی کنم: داشتن هدفی که امکان تحققش کم است، فقط شما را متوقف می‌کند.

به جای معروف شدن، از دست دادن وزن زیاد و یادگرفتن یک ساز سخت، کمی کوتاه بیایید مثلا یک کانال موفق در یوتیوب برای خودتان بسازید. ۵ کیلو وزن کم کنید و برای شروع فقط یاد بگیرید یک آهنگ با هر سازی که دوست دارید بنوازید. همه‌ی این کارها در جهت همان اهداف بزرگ شما هستند اما فرق‌شان این است که شدنی‌تر هستند.

اگر لیستی از اهداف یا کارها دارید به نفع‌تان است که از کوچک‌ترین‌شان شروع کنید وقتی آن را به نتیجه برسانید، انگیزه‌ی لازم برای کار بعدی خود به خود ایجاد شده است. دستاورد واقعی مثل این می‌ماند که نصف راه را رفته باشید.

۵. تجسم کنید

 

هر روز چند دقیقه بنشینید و تجسم کنید که هدف‌تان را به‌دست آورده‌اید. تمام مراحل را تجسم کنید؛ اهداف‌تان، نحوه‌ی انجام دادن‌شان، دستیابی به آنها و هر چیز خوب دیگری که به آنها مربوط است. حسی که دارید شبیه چیست؟ بعد از چند دقیقه بلند شوید. چه حسی دارید؟

از تمام حواس‌تان کمک بگیرید. چه مزه‌ای و چه بویی حس می‌کنید؟ چه صدایی می‌شنوید؟ چه چیزهایی می‌بینید؟ چه چیز زندگی را بعد از رسیدن به هدف‌تان دوست دارید؟ کدام صفت‌ها برای توصیف این زندگی مناسب هستند؟ کار کردن روی کدام موارد و جزئیات، هدف‌تان را شفاف‌تر و دست‌یافتنی‌تر می‌کند؟ کجا هستید؟ در چه مرحله‌ای؟ چه می‌کنید؟ چه لباسی تن‌تان است؟ چطور به نظر می‌رسید؟ چه کسی کنارتان است؟ تمام اینها را تصور کنید و در ذهن‌تان لمس‌شان کنید. حالا چه حسی دارید؟ انگیزه یعنی همین!

گام سوم: به راه‌تان ادامه بدهید

۱. هیجان‌تان را حفظ کنید

 

خیلی وقت‌ها قبل از اینکه به چیزی برسیم، جذابیت خودش را از دست می‌دهد. حتی اگر روی هدفی کار کردید و برایش وقت و انرژی گذاشتید، باز هم این ریسک وجود دارد که خیلی زود خسته شوید. پس نباید بگذارید چنین اتفاقی بیفتد. در همه‌حال باید به اندازه‌‌ی کافی برای هدف‌تان جذابیت ایجاد کنید.

با توجه به توانایی‌هایتان، مفاهیم تازه‌ای از اهداف‌تان را تجربه کنید. اگر هدف‌تان وزن کم کردن است، یک عادت غذایی سالم تازه انتخاب کنید و اگر می‌خواهید پول بیشتری به‌دست آورید، سعی کنید به دنبال یک استراتژی کسب‌وکار جدید و یک سیستم بودجه‌ی متفاوت باشید.

اطراف‌تان را از تصاویری که دوست دارید، پرکنید. اگر تصاویر جذابی از اهداف‌تان جلوی چشم‌تان باشد، انگیزه‌تان بالا می‌‌رود. تصویر پس‌زمینه‌ی لپ‌تاپ‌تان را همان چیزی که دوست دارید بگذارید تا به شما انگیزه بدهد. برای خودتان این‌طرف و آن‌طرف در جاهای غیرمنتظره یادداشت‌های کوچک بگذارید. به خودتان یادآوری کنید «آره من انجامش میدم.. من به‌دستش میارم». این تمام چیزی است که قطعا هیجان‌زده‌تان می‌کند.

۲. مدام طرح خود را اصلاح کنید

شما برای شروع یک هدف دارید و می‌دانید چگونه به آن برسید. اما وقتی اجرای طرح‌تان را آغاز می‌کنید کمی که جلوتر بروید، ممکن است به مواردی برسید که عملا بی‌فایده هستند یا حداقل ارزش وقت گذاشتن ندارند. می‌توانید همین وقت را برای تجزیه و تحلیل بگذارید و طرحی ارائه کنید که با سرعت بیشتری جلو برود.

لیستی از تمام فعالیت‌هایی که باید انجام دهید، تهیه کنید. ببینید کدام‌شان در حال حاضر بازده‌ی بالاتری دارند؟ کدام‌یک واقعا مهم هستند و نمی‌توان حذف‌شان کرد؟ وقتی مشخص شد بهترین‌ها کدام هستند و کدام‌ها خیلی مهم نیستند، تمرکز، وقت و انرژی‌تان را روی کارهای سودمند‌تر می‌گذارید به این ترتیب وقت‌تان هدر نمی‌رود و بازده‌ی بیشتری هم خواهید داشت. حالا به جای اینکه استرس بگیرید، همه‌چیز تحت کنترل‌تان است و انگیزه دارید که ادامه بدهید.

۳. جلوی چشم باشید

صبح دوشنبه است و تصمیم گرفته‌اید قهوه خوردن را ترک کنید. فکر بدی نیست! شما ساعت ۷:۳۰ این تصمیم را می‌گیرید و باید ساعت ۹ هم در دفترتان برای یک جلسه‌ی کاری حاضر شوید. قبل از جلسه، آبدارچی برای همه قهوه‌ی گرم و خوشمزه می‌آورد. اما کسی نمی‌داند که شما در حال ترک کافئین هستید. باید چه کار کنید؟ به همه‌ی همکاران‌تان بگویید!

اینکه به همه اعلام کنید: «آهای! من میخوام این کار رو انجام بدم»، باعث می‌شود به خاطر حفظ آبرو و غرور خودتان هم که شده، خودتان را ملزم به انجام تصمیم‌تان کنید. امیدوارم همیشه طوری رفتار نکرده باشید و چیزی فراتر از خودتان، برای دیگران نساخته باشید که شکست خوردن خیلی برای‌تان سخت‌تر شود. از طرفی اگر همکاران‌تان بدانند که قهوه را ترک کرده‌اید، حتما لیوان‌تان را جایی پنهان خواهند کرد؛ در هر صورت این هم یک نوع کمک است!

حتما شما هم زمان زیادی را با اینترنت می‌گذرانید و در فضای مجازی بیشتر با مردم ارتباط دارید تا در زندگی واقعی! ناراحت‌کننده است اما متأسفانه اکثر ما همین‌طور هستیم! تصمیمات‌تان را در فضای مجازی اعلام کنید شاید این بار شما الهام‌بخش شخص دیگری باشید و انگیزه ایجاد کنید.

۴. از کاه، کوه نسازید

 

تا به‌حال چند بار به این جمله برخورده‌اید: «اجازه ندهید موانع شما را زمین بزنند»؟ موانع وجود دارند و نمی‌توان از آنها فرار کرد! حتی موفق‌ترین افراد هم به موانع زیادی برخورد کرده‌اند. چون موفقیت بدون موانع بی‌مفهوم است؛ آنها حتما از موانع بیشتری هم عبور کرده‌اند. ادیسون کم شکست خورد؟! به یاد بیاورید او ۱۰۰۰۰ راه پیدا کرد که هیچ کدام‌شان جواب نداد!

آسان‌ترین راه عقب‌نشینی و پاک کردن صورت مسئله است. خوب نمی‌توانید! زور که نیست! فقط یادتان باشد، وقتی عقب‌نشینی می‌کنید، اعتراف کرده‌اید که نمی‌توانید. پس ۱۵ دقیقه به خودتان زمان بدهید و از کارکردن فاصله بگیرید. فردا هم روز خداست. شکست امروز هیچ ربطی به فردا ندارد، فردا روز دیگری است با تلاش‌ها و امیدها و انگیزه‌های دیگر.

۵. دوستان همفکرتان را برای حمایت از خودتان مطلع کنید

 

باید اعتراف کنم کارهای کمی در این دنیا وجود دارد که آدم بتواند به تنهایی از پس آنها برآید. اگر از کسانی‌ که واقعا درک‌تان می‌کنند کمک بگیرید، بار بزرگی از روی دوش‌تان برداشته می‌شود.

به این نکته توجه کنید روی خودتان کار کنید و این سپر دفاعی «کمک نگرفتن از دیگران» را کنار بگذارید. باور کنید این نه نشانه‌ی ضعف شماست، نه نشانه‌ی حماقت‌تان. کمک دادن یا کمک گرفتن عین انسانیت است! یک گروه حمایت‌کننده‌ی درجه‌ی یک برای خودتان دست و پا کنید، کم‌ترین کمک‌شان این است که به شما انرژی خوبی می‌دهند. وقتی احساس کنید شکست خورده‌اید، نمی‌گذارند به قهقرا بروید، با منابعی که در اختیار دارند و با ایده‌هایشان یاری‌تان خواهند کرد و البته انگیزه‌ی لازم را پیش روی‌تان قرار می‌دهند. دوستان خوب، گروه‌های آنلاین و خلاصه یک شبکه‌ی انگیزشی مؤثر برای خودتان تشکیل دهید.

۶. نمودار پیشرفت خود را ترسیم کنید

انسان‌ها به طور طبیعی تمایل به عینی کردن همه‌چیز دارند. می‌دانید چند نفر از هنر انتزاعی متنفرند؟ فهمیدنش احتمالا باید سخت باشد! پس اگر شما در این مسیر بهترین هستید، به‌دست آوردن همه‌چیز خیلی ممکن‌تر به نظر می‌رسد. به راه‌تان ادامه‌ دهید! می‌توانید بنشینید و ببینید چگونه این کار بزرگ را انجام می‌دهید. خوب دیگر چه می‌خواهید؟ این هم انگیزه!

یک دفترچه مخصوص این موضوع داشته باشید. وظایف و کارهایی را که باید هر روز انجام دهید (یا کارهایی که باید تکمیل شوند)، یادداشت کنید و مدام خودتان را چک کنید تا اگر به اهداف میانی یا اهداف کوچک‌تر رسیدید قابل تشخیص باشند و هرجا می‌روید دفترچه‌تان همراه‌تان باشد؛ این خودش نوعی یادآوری انگیزه است!

زندگی کوتاه است. امروز را آن‌طور که هست درک کنید و کارهایی را که می‌خواهید، انجام دهید. بجنبید و تنبلی نکنید! فردا هم کارهای دیگری برای انجام دادن وجود دارد.

 

۶ راه افزایش انگیزه در بی‌حوصلگی

۲۱

حتی با­انگیزه­‌ترین و جاه­‌طلب‌­ترین افراد هم گاهی برای رسیدن به اهداف خود به مشکل بر­می‌­خورند و بی‌حوصله می‌شوند. خبر خوب این است که در اغلب اوقات خودمان می­‌توانیم علت رکودمان را بفهمیم. خبر خوب بعدی اینکه راه‌­هایی هم برای خلاص شدن از شر رکود و برای ایجاد انگیزه وجود دارد. در اینجا شش راه برای ایجاد انگیزه به شما معرفی می­‌کنیم.

۱. علت رکودتان را پیدا کنید

 

 

علل بروز رکود در زندگی شما ممکن است یکی از موارد زیر باشد:

  • از انجام کاری که می­‌دانید مجبور به انجام آن هستید، می‌­ترسید. انجام این کار را به تعویق می‌­اندازید چون در حقیقت از آن کار خوشتان نمی­‌آید.
  • خسته­‌اید. جای غذای خوب، خواب کافی و ورزش در زندگی شما خالی است یا اینکه بیمار هستید و حال و روز درست و حسابی ندارید.
  • اعتماد به نفس شما پایین است. می­‌ترسید از منطقه‌ی آسایش خود خارج شوید و خود را به چالش بکشید.
  • وسط انجام یک پروژه هستید. از آن پروژه­‌هایی که اول برای انجام‌­اش هیجان داشته‌­اید، ولی حالا که به سخت‌­ترین قسمت، یعنی میانه­‌ی پروژه رسیده­‌اید، هیجان خود را از دست داده­‌اید و هنوز تا رسیدن به ته پروژه راه زیادی در پیش دارید.

حتما بخوانید: ۱۳ عادت بدی که بهره‌وری را پایین می‌آورد


۲. وقتی از انجام کاری می­‌ترسید، طوری برنامه‌­ریزی کنید که نتوانید از زیر انجام دادنش در بروید

 

مثلا فرض کنید که تصمیم می­‌گیرید صبح‌­ها ورزش کنید. برای اینکه بتوانید بر نفس امّاره­‌ی خود غلبه کنید، لباس‌­های ورزش را کنار تخت­خواب‌تان بگذارید تا صبح کله‌­ی سحر که بیدار شدید، با لباس‌­ها چشم در چشم شوید. برای محکم‌­کاری، با دوستان خود قرار بگذارید تا در باشگاه همدیگر را ببینید. دوستی با یک آدم مسئولیت­‌پذیر انگیزه‌­ی رسیدن به موفقیت را در شما بالا می‌­برد.

برای تهیه کتاب «مدیریت زمان به روش اساتید هاروارد» کلیک کنید

۳. وقتی خسته‌اید، مواظب سلامتی خود باشید

 

بعضی روزها، به خود استراحت بدهید. بعضی روزها ورزش کنید. بعضی روزها هم فقط با فاصله گرفتن از فضای کار و کمی هواخوری، حالتان بهتر می‌شود. ببینید اخیرا عادت‌های شما به چه صورتی بوده است. آیا استراحت کافی داشته‌اید؟ غذاها و نوشیدنی‌های سالم مصرف کرده‌اید؟ به تازگی مبتلا به بیماری خاصی شده‌اید که باعث شود احساس کسالت کنید؟ دقت کنید که در این مدت اخیر چطور از بدن خود مراقبت کرده‌اید؛ توجه به حفظ سلامتی می‌تواند در عبور از رکود و ایجاد انگیزه به شما کمک کند.


حتما بخوانید: ۲۷ نکته علمی در مورد سلامتی


۴. هر وقت احساس کمبود اعتماد به نفس کردید، به این فکر کنید که چرا به توانایی­‌های خود شک دارید.

آیا با افکار منفی دست به یقه هستید؟ یک اتفاق یا اظهار نظر منفی به تازگی زندگی را برایتان زهرمار کرده است؟ خودتان را با بقیه‌ی آدم‌­ها مقایسه می­‌کنید؟ وقتی افکار منفی از سر و کول مغزتان بالا می­‌روند، پیش خودتان از خودتان تعریف و تمجید کنید یا کمی به خودتان استراحت بدهید و سعی کنید از زندگی لذت ببرید.


حتما بخوانید: فیلم آموزشی : ۳ روش برای افزایش اعتماد به نفس


۵. وقتی به میانه­‌ی راه رسیدید، ثابت قدم بمانید

 

وقتی برنامه‌ریزی می‌­کنید که به هدفی معین دست پیدا کنید، معمولا اول راه حفظ انگیزه و حرکت رو به جلو کار ساده‌­ای است. در ابتدای راه، وقتی به نتایج نهایی کار فکر می­‌کنید و شور و شوق و افکار مثبت به ذهن‌تان می­‌آیند. در انتهای راه هم حفظ انگیزه کار بسیار آسانی است. وقتی به انتهای راه نزدیک می‌­شوید، دیدن نقطه­‌ی پایان شما را هیجان‌­زده می­‌کند و باعث حرکت رو به جلو می‌­گردد.

به نظر من، میانه‌­ی راه سخت­‌ترین قسمت راه است. در میانه­‌ی راه، اگرچه هیجان اولیه از بین رفته است، اما هنوز برای رسیدن به هدف نهایی راه زیادی باید رفت. تازه در میانه­‌ی راه است که شما می‌فهمید برای اتمام راه چقدر زحمت و زمان نیاز دارید. در این وضعیت، ناامید می‌شوید و گاه و بی‌­گاه برای خارج شدن از ناحیه‌آسودگی و حرکت رو به جلو به مشکل برمی‌خورید.

در میانه­‌ی راه، به این فکر کنید که از اول اصلا چرا وارد این راه شدید؟ علل شخصی، منطقی و مهمی که باعث شدند بخواهید به این هدف برسید چه بودند؟ اغلب به یاد آوردن همین «چراها» به ما کمک می‌کنند وقتی دچار رخوت می‌شویم بار دیگر انگیزه پیدا کنیم.

در این حال، به این حرف کنفُسیوس، فیلسوف چینی، فکر کنید: «مهم نیست چقدر کند حرکت می‌کنید، مهم این است که از حرکت کردن باز نایستید.» وقتی به میانه‌­ی راه رسیدید به حرکت رو به جلو ادامه دهید. خودتان را متعهد کنید که در روز برای رسیدن به هدفتان کاری، هرچند کوچک، انجام دهید.


حتما بخوانید: چطور پشتکار خود را زیاد کنیم؟


۶. به یاد داشته باشید که رکود تا ابد ادامه نخواهد داشت و بلافاصله برای رهایی از رکود اقدام کنید

با قدم‌­های کوچک شروع به حرکت به سمت هدف خود کنید. به یاد داشته باشید که استقامت و استواری می­‌تواند شانس رسیدن شما به موفقیت را چندین برابر کند. یادتان باشد، راه رسیدن به موفقیت پر از پستی و بلندی است. حرکت رو به جلو در شرایطی که انگیزه‌ی خود را از دست داده­‌اید کمک می­‌کند تا بر ترس‌­های خود غلبه کنید، از منطقه‌ی آسایش خارج شوید و افکار منفی را از خود دور کنید. هر قدمی که در این شرایطِ سخت به سمت جلو برمی­‌دارید کمک می­‌کند تا حس اعتماد و توانمندی در شما تقویت شود و مثل تکانه­‌ای است که شما را به سمت خروج از رکود هل می‌دهد.

هرگاه در زندگی برای رسیدن به هدفی برنامه‌­ریزی ­کنید، قطعا با مشکلات و سختی‌­هایی روبه‌رو خواهید شد. این مشکلات و سختی‌­ها باعث می‌­شوند انگیزه­‌ی خود را از دست بدهید و با سر وارد رکود و رخوت شوید. در این شرایط، غلبه بر مشکلات و تلاش برای خروج از رکود کمک می­‌کند تا به موفقیت بلندمدت خود دست پیدا کنید. وقتی بفهمید که می­­‌­توان در روزهای بد و سخت به خود انگیزه داد، در­خواهید یافت که در آینده با مشکلات سخت­‌تر چطور باید دست و پنجه نرم کنید.

هر آدمی در دوره­‌ای از زندگی دچار رکود می­‌شود. درک علت از دست دادن انگیزه و اقدام برای رهایی هرچه سریع­‌تر از شر این رکود، کمک می­‌کند تا به موفقیت‌­های بزرگی که در انتظار شما هستند، دست پیدا کنید.

 

روانشناسی ایجاد انگیزه؛ ۱۲ راهکار برای اینکه همین الان باانگیزه شوید

۴

همین اول کار بگویم که اگر می‌خواهید وظایف‌تان را درست و کامل انجام دهید، باید به خودتان انگیزه بدهید. حتما می‌پرسید چه انگیزه‌ای و چگونه؟ مقاله زیر به شما کمک می‌کند تا بیشتر با شیوه‌های کاربردی افزایش انگیزه آشنا شوید.

 

 

اول از خودتان بپرسید (فارغ از اینکه کاری را به آخر می‌رسانید یا نه)، آیا این قابلیت را دارید که برای انجام همه‌ی وظایف و کارهایی که باید انجام دهید، به وجد بیایید؟! یا اینکه اساسا شروع یک کار برای‌تان سخت است؟ آیا به جای تمرکز بر روی کارهای تلنبار شده‌تان، مدام آن‌ها را نادیده می‌گیرید و گاهی هم فرار می‌کنید؟ آیا شما هم همیشه کاری را که از انجام آن متنفرید، در انتهای لیست کارهایتان می‌گذارید؟

باید واقعیتی را به شما بگویم؛ تا زمانی که انجام کار را به تأخیر می‌اندازید، استرس و فشار بیشتری را با خود حمل خواهید کرد. در نتیجه، ممکن است بعد از مدتی اعتماد به نفس خود را از دست بدهید و حتی به توانایی خود در انجام آن کار شک کنید! می‌دانم شروع کاری که برای‌مان جذابیتی ندارد ولی حتما باید انجام شود تا چه حد می‌تواند آزاردهنده باشد. پس چاره چیست؟ ایجاد انگیزه برای شروع هر کاری می‌تواند موتور محرکه‌ی شما در انجام آن کار باشد. بیایید اول با ساختار انگیزش کمی بیشتر آشنا شویم.

انواع انگیزش

دو نوع انگیزه درونی و بیرونی وجود دارد که در انجام هر کاری، بسته به نوع آن به طور ترکیبی می‌توانند به ما کمک کنند.

۱. انگیزش درونی

حالتی است که در آن شما برای به دست آوردن نیازهایتان، با عوامل درونی برانگیخته می‌شوید. اکثر عادت‌های ما و کارهایی که در اوقات فراغت‌مان انجام می‌دهیم بر اساس انگیزه درونی است. این کارها را انجام می‌دهیم چون از انجام دادن‌شان لذت می‌بریم و صرفا به دلیل اجبار و یا الزامی برای انجام‌شان، دست به کار نمی‌شویم.

۲. انگیزش بیرونی

حالتی است که در آن توسط عوامل بیرونی که توسط دیگران ایجاد می‌شوند و در کنترل دیگران‌اند، برانگیخته می‌شویم. به عنوان مثال دریافت دستمزد و یا مورد تشویق و تجمید قرار گرفتن. شغل و کار ما معمولا با انگیزش‌های بیرونی در ارتباط است. هرچند، در صورت لذت بردن از کار، انگیزش درونی نیز در انجام آن دخیل بوده است.

اکثر وظایفی که ما در محل کارمان انجام می‌دهیم، هر دو نوع انگیزش را در بر می‌گیرند. اما مسئله اینجاست؛ با اینکه ما شغل‌مان را دوست داریم و حقوق کافی هم برای آن دریافت می‌کنیم (هر دو نوع انگیزش درونی و بیرونی)، علاقه و انگیزه‌ای به انجام بعضی از کارها نداریم (کارهایی نظیر بایگانی کردن، بحث با کارکنان در مورد ضعف عملکردشان، گزارش نویسی و…).

چیزی که مشخص است این است که به هر حال ما مجبوریم به عنوان قسمتی از وظایف شغلی‌مان کارهای ناخواسته‌ای را انجام دهیم، پس باید راهی برای افزایش انگیزه پیدا کنیم. اینجاست که مفهوم خودانگیختگی (انگیزه دادن به خود) اهمیت ویژه‌ای‌ پیدا می‌کند.

خودانگیخته باشید. برای این کار لازم است نیازهای خود را ارزیابی و درک کنید و بدانید چه چیزی برای شما ارزشمند و شایسته‌ی تقدیر است. حالا این هنرمندی شماست که با تغییر محیط در راستای جذابیت‌های ذهنی‌تان، خودانگیخته شوید. پس به جای اینکه دنبال عواملی باشید که یک وظیفه را برای شما جالب‌تر کند، خودتان آن را به شکلی درآورید که برای‌تان جالب‌تر و ارزشمندتر شود. برای این کار روش‌های گوناگونی وجود دارد که در زیر به آن اشاره شده است.

نکته:

مقاله‌ی معروف‌ترین نظریه های انگیزشی برای فهم و بررسی نیازهای شما، اطلاعات بیشتر و کامل‌تری را در اختیارتان قرار می‌دهد.

استراتژی‌هایی برای خودانگیختگی

بر اساس دو نوع انگیزشی (انگیزش درونی و بیرونی) که توضیح داده شد، دو نوع استراتژی نیز قابل تعریف است. حالت اول این‌ است که وظیفه و کار مورد نظر را از نظر درونی، جالب‌تر و رضایت‌بخش‌تر انجام دهید. حالت دوم این است که برای خودتان پاداش‌های بیرونی و شخصی در نظر بگیرید. استفاده‌ی ترکیبی از دو استراتژی بالا معمولا بیشترین اثربخشی را به دنبال دارد. بر اساس استراتژی‌های ذکر شده، می‌توان روش‌های کاربردی و متنوعی را برای ایجاد خودانگیختگی، پیاده کرد.

۱. نگرش و رویکرد خود نسبت به وظایف و کارهای ناخواسته و اجباری را تغییر دهید

به عنوان مثال مرتب کردن و سازماندهی قفسه‌ی بایگانی ممکن است به خودی خود انگیزه‌بخش نباشد؛ اما اگر اینگونه به این مسئله نگاه کنید که انجام این کار و مرتب کردن فایل‌ها و مدارک موجود در قفسه‌ی بایگانی، باعث می‌شود دیگران به شما به عنوان یک فرد شایسته، منظم و قابل تقدیر نگاه کنند، ممکن است انگیزه‌ی کافی برای انجام این کار را به دست آورید. اگر اینگونه به مسئله نگاه کنید می‌توانید پیوندی میان انجام یک کار نه چندان جالب و نیازهای خود (در این مورد مورد توجه و تشویق قرار گرفتن) ایجاد کنید و با تکیه بر آن، وظیفه و کار خود را به خوبی انجام دهید.

۲. به چرایی کاری که انجام می‌دهید فکر کنید

ممکن است گاهی به این موضوع فکر کنید که کار شما کاری بیهوده و بی‌هدف است و چرا وقت خود را با انجام چنین کار بیهوده‌ای تلف کنید؟ یکی از روش‌های عالی جهت افزایش انگیزه‌ی خود این است که تمام نکات مثبت و دستاوردهای شغل خود را لیست کنید. به عنوان مثال اگر شما کارمند بخش خدمات نظافتی در یک بیمارستان هستید، کار شما باعث می‌شود بیماران در مقابل میکروب‌ها و آلودگی‌ها در امان باشند. اگر شما کسب و کاری بین المللی در حوزه‌ی تجهیزات و مبلمان اداری دارید، کار شما افزایش بهره وری کارکنان در سرتاسر جهان را به ارمغان می‌آورد.

۳. اهداف‌تان را تعیین کنید

با تعیین اهداف، شما دقیقا می‌دانید که برای به دست آوردن آنچه در زندگی‌تان می‌خواهید؛ دقیقاً باید به دنبال انجام چه کارهایی باشید. در نتیجه دیگر آن کارها برای‌تان خسته کننده نخواهد بود. به عبارتی با نگاه کردن به تصویر کلی و مشخص اهداف‌تان، خواهید دید که چقدر راحت‌تر می‌توانید وظایف و کارهای ناخواسته و اجباری‌تان را به انجام برسانید.

۴. وظایف خود را به اجزای کوچکتر تقسیم و تجزیه کنید (کارتان را بشکنید)

به عنوان مثال مرتب کردن و سازماندهی همه‌ی فایل‌ها و مدارک موجود در قفسه‌ی بایگانی شما ممکن است کار حجیم و سنگینی باشد و انجام آن طی یک مرحله بسیار دشوار به نظر برسد؛ بنابراین اول فایل‌ها را دسته بندی کنید. به طور مثال آن‌ها را با توجه به حروف الفبا در چند دسته قرار دهید. بعد از چیدن هر دسته در جای خود، برای مرتب کردن بقیه آن‌ها انگیزه و حس بهتری پیدا خواهید کرد.

۵. برای خودتان مسئولیت و الزام پاسخگویی ایجاد کنید

درباره‌ی وظایف و کارهایی که باید انجام دهید و همچنین مدت زمانی که انتظار می‌رود کار را در طول آن به اتمام برسانید، به مدیر و یا همکار خود توضیح دهید. وقتی که بدانید دیگران از شما انتظار دارند که کارتان را در زمان مشخصی به خوبی به پایان برسانید، انگیزه پیدا می‌کنید تا با انجام بهتر وظایف خود، توانایی‌تان را به دیگران اثبات کنید.

۶. زمان‌تان را مدیریت کنید

مدیریت زمان را یاد بگیرید. برای خودتان برنامه‌ی زمانبندی شده‌ای طراحی کنید که در زمانی مشخص، به شیوه‌ای موثر بتوانید آن را اجرا کنید.

۷. کارهای خود را به تعویق نیندازید

غلبه بر عادت به تعویق انداختن کارها را یاد بگیرید. وقتی که انگیزه‌ی کمی برای انجام کاری دارید؛ مطمئن باشید که اگر آن را به تعویق بیندازید، انگیزه‌تان کمتر شده و احتمال به انجام رسیدن آن بیش از گذشته، کاهش می‌یابد و در مواقعی به صفر نیز خواهد رسید. پس برای زودتر به انجام رساندن کارهایی که انگیزه کمتری دارید، بیشتر عجله کنید.

۸. برای خود پاداش در نظر بگیرید

با خود‌‌ عهد ببندید که اگر کار مورد نظرتان را در زمان مشخص و با موفقیت انجام دادید به خودتان پاداش خوبی بدهید. به عنوان مثال اگر کار کوچکی را به خوبی انجام دادید به عنوان پاداش برای خود بستنی یا چیز خوشمزه‌ی دیگری که دوست دارید بخرید و هنگامی که کار بزرگتری را با موفقیت پشت سر گذاشتید؛ خود را به یک رستوران برای صرف یک شام خوب و دلچسب دعوت کنید!

۹. با پیامدهای منفی ناشی از انجام ندادن کار، به خود هشدار دهید ( خود را بترسانید)

به خودتان بگویید که اگر این کار را به خوبی انجام ندهید با رئیس‌تان به مشکل بر می‌خورید. روی این موضوع تمرکز کنید و با فکر کردن به اینکه مثلا رئیس‌تان نسبت به شما ذهنیتی منفی پیدا می‌کند و ممکن است زمانی که به کمک او نیاز دارید و مثلا می‌خواهید برای انجام کارهای شخصی‌تان از او مرخصی بگیرید، با شما همکاری نکند. پس به خود هشدار دهید که لازم است کارتان را به موقع و درست انجام دهید.

۱۰. وظایف‌تان را در صورت امکان با همکاران خود مبادله کنید

میتوانید برخی از وظایفی را که علاقه‌ای به انجام آنها ندارید به یکی از همکاران‌تان که مشکلی با انجام آنها ندارد بسپارید و به جای آن، برخی از وظایف او که انجام آن برای شما خوشایندتر است را به عهده بگیرید. در محیط کار از علایق، استعدادها و نیازهای یکدیگر جهت انجام موثرتر وظایف‌تان استفاده کنید.

۱۱. اجازه دهید افکار مثبت و افراد مثبت اندیش شما را احاطه کنند

افکار مثبت بسیار قدرتمند هستند. فقط به خود بگویید که «من می‌توانم»، در بسیاری از مواقع این جمله تمام چیزی است که برای شروع یک کار به آن نیاز دارید! از سوی دیگر وقتی افرادی که در کنار خود دارید مثبت اندیش باشند، همواره از شما حمایت می‌کنند و شما را تشویق می‌کنند که به تلاش خود ادامه دهید و این انگیزه را به شما می‌دهند که کارتان را با موفقیت پشت سر بگذارید.

۱۲. برای خود یک کارنامه‌ی انجام کار، درست کنید

تمام کارهایی که موفق به انجام آنها شده‌اید را در یک کارنامه ثبت کنید. این کارنامه به شما انگیزه می‌دهد. وقتی کاری را با موفقیت به اتمام رساندید، آن را به کارنامه‌ی خود اضافه کنید تا با پربارتر شدن آن، رکورد شما در انجام موفق کارها افزایش پیدا کند! از این کارنامه، هنگامی که به انگیزه‌ی بیشتری برای اتمام کارتان نیاز دارید، استفاده کنید.

جمع‌بندی

انگیزش موضوع پیچیده‌ای است و انگیزه دادن به خود، ممکن است کار دشواری باشد. با ارزیابی و درنظر گرفتن نیازهایتان می‌توانید زاویه‌ی دیدتان را نسبت به کارها و وظایف خود تغییر دهید و با پیوند دادن این وظایف با احساسات و تجاربی که از نظر درونی برای شما خوشایند و رضایت بخش است، به خوبی از پس آنها برآیید.

همچنین می‌توانید برای خود پاداش شخصی در نظر بگیرید و نگرش خود نسبت به کارهای نا‌خواسته یا اجباری را تغییر دهید و انگیزش بیرونی ایجاد کنید. به عنوان مثال اگر مجبور به اضافه کاری شده‌اید؛ به جای اینکه با نارضایتی از اینکه مجبورید چند ساعت بیشتر در محل کارتان بمانید اوقات خود را تلخ کنید، با فکر کردن به اینکه دستمزد بیشتری می‌گیرید و می‌توانید چیزی را که به آن علاقه دارید تهیه کنید، انجام این کارهای اضافه را برای خود خوشایند کنید. یا با بخشی از این دستمزد، به عنوان پاداش انجام کار، خود را برای یک شام خوب به رستوران دعوت کنید. با استفاده ترکیبی از تکنیک‌های ارائه شده برای ایجاد انگیزه، می‌توانید برای انجام وظایف ناخواسته و یا اجباری به خود انگیزه‌ی لازم را بدهید.

 

۳ روش ایجاد انگیزه برای به پایان رساندن پروژه‌های بلندمدت

۰

ضر‌ب‌الاجل‌ها نیروهای کاری بسیار قدرتمندی هستند که مهم‌ترین وظایف را مشخص می‌کنند، تمرکز به وجود می‌آورند و ما را به‌ سمت اتمام کارها سُوق می‌دهند. به همین دلیل است که پروژه‌های بدون ضرب‌الاجل برای هفته‌ها، ماه‌ها و حتی سال‌ها در لیست کارهایمان خاک می‌خورند. در این مطلب راجع‌ به همین مشکل صحبت خواهیم کرد و پس از مقدمه‌ای کوتاه، سه راهکار را برای ایجاد انگیزه در به پایان رساندن پروژه‌های بدون ضرب‌الاجل، معرفی می‌کنیم.

 

 

حتما بخوانید:

گاهی‌اوقات این خاک خوردن در فهرست کارها، ریشه در مبهم بودن پروژه، خسته‌کننده بودن یا مشخص نبودن روال انجام آن دارد. طبیعی است که چنین پروژه‌ای از فهرست اولویت‌هایمان خط بخورد، چرا که کار کردن روی آن ما را معذب می‌کند. اما گاهی هم پروژه چنین ویژگی‌هایی ندارد و به‌ تعویق انداختن آن وابسته به شرایط است: یعنی کارهای دارای ضرب‌الاجلی داریم که رسیدگی به آنها برای‌مان ضروری‌تر است. به همین خاطر فرصت رسیدن به پروژه‌های بدون ضرب‌الاجل را پیدا نمی‌کنیم.

در بیشتر مواقع، به‌خاطر کار نکردن روی چنین پروژه‌هایی، از جانب دیگران سرزنش نمی‌شویم. فقط خودمان از اینکه نمی‌توانیم انجام‌شان بدهیم و مدت‌هاست که آنها را دست‌نخورده باقی گذاشته‌ایم، احساس بدی پیدا می‌کنیم. به‌علاوه، وقتی کاری مهم باشد، اما ضرب‌الاجل نداشته باشد، هر لحظه ممکن است کارفرما سراغش را بگیرد و فکر اینکه در چنین زمانی چیزی برای ارائه کردن نداریم، نگران‌مان می‌کند.

بیایید از وارسی مشکل بگذریم و ببینیم که چه راه‌حلی برای آن وجود دارد؟ وقتی می‌خواهیم یا نیاز داریم که کاری بدون ضرب‌الاجل را به‌ اتمام برسانیم، چطور باید برای انجام دادنش انگیزه کافی ایجاد کنیم؟ درادامه ۳ راهکار را برای حل این مشکل معرفی خواهیم کرد.

۱. تعیین ضرب‌الاجل

 

اگر پروژه‌ای ضرب‌الاجل ندارد، به این معنا نیست که خودمان نمی‌توانیم برای آن ضرب‌الاجل تعیین کنیم. مثلا می‌توانیم موعد مشخصی برای به‌ اتمام‌ رساندن پروژهٔ موردنظر تعیین کنیم و هر هفته زمانی را برای رسیدگی به آن کنار بگذاریم. یا زمان مشخصی در روز را به پیش بردن کارهای مرتبط به آن اختصاص دهیم.

تعهداتی را که در این رابطه برای خودتان ایجاد کرده‌اید، جایی یادداشت کنید. بهترین انتخاب، تقویمی است که در آن وظایف و تاریخ رسیدگی به آنها را یادداشت می‌کنید. اگر می‌دانید در اوقاتی که سرتان شلوغ است، جایی برای رسیدگی به کارهای بدون ضرب‌الاجل ندارید، زمانی را تعیین کنید که سرتان خلوت‌تر است و می‌توانید واقعا به تعهدی که داده‌اید عمل کنید.

وقتی موعدی را برای به‌ اتمام رساندن پروژه (یا بخش‌هایی از آن) تعیین می‌کنید، درک بهتری از اولویت آن پیدا خواهید کرد. به‌علاوه، چنین شرایطی در شما حس ضروری بودن کار را ایجاد می‌کند.

در همین حین که به زمان‌بندی وظایف‌تان فکر می‌کنید، تعداد کارهایی را که زمان اتمام مشخصی ندارند و باید به آنها رسیدگی کنید، مشخص کنید. اگر تعداد این کارها زیاد است، با اختصاص دادن هر ماه به یکی از آنها، شانس پیشرفت خود را در انجام کار بیشتر خواهید کرد. اگر بخواهید تمام کارهای ناتمامِ بدون ضرب‌الاجل را به‌ یک‌باره انجام دهید، احتمال اینکه وسط راه خسته شوید و به تعهدات‌تان پایبند نمانید، بیشتر می‌شود.

۲. درگیر کردن شخص یا اشخاص دیگر و به وجود آوردن فشار مثبت

 

گاهی کارهای بدون ضرب‌الاجل تنها درصورتی پیش می‌روند که از کمک شخص دیگری استفاده کنیم. وقتی زمان‌بندی‌‌مان را برای انجام کارها با دیگری درمیان می‌گذاریم و طی روندی منظم او را از آخرین به‌روزرسانی‌های فعالیت‌هایمان آگاه می‌کنیم، برای خودمان نوعی انگیزه برای پیش بردن کارها پیدا می‌کنیم.

بعضی افراد شخص به‌خصوصی را دارند که ترجیح می‌دهند با او از اهداف‌شان صحبت کنند و راجع به روند کار به او گزارش دهند. این شخص می‌تواند همکار، رئیس‌، دوست‌ یا هر شخص دیگری باشد. عدهٔ دیگری هستند که ترجیح می‌دهند تعداد بیشتری از افراد را از تصمیم‌شان آگاه کنند و به آن جلوه‌ای عمومی‌تر بدهند.آنها این کار را با درمیان گذاشتن تصمیم‌شان با چند نفر از همکاران، یا پست کردن هدف‌شان در شبکه های اجتماعی انجام می‌دهند. بسته به صلاح‌دید می‌توانید یکی از این دو راه را انتخاب کنید. البته راه دوم را تنها درصورتی انتخاب کنید که همکاران یا مخاطبان شما تصمیم‌تان را فراموش نکنند و پیگیر روند کارتان باشند.

راه دیگر این است که از کسی بخواهید در پیش بردن پروژه کمک‌تان کند تا با هم روی آن کار کنید. زمان مشخصی در هفته یا روز را به این همکاری اختصاص دهید. اگر نمی‌توانید همکار پیدا کنید، سعی کنید اتاق یا دفتری را برای کار انتخاب کنید که در آن، شخصِ دیگری هم مشغول انجام دادن کارهای خودش باشد. بهترین کاری که در حالت دوم از دست‌تان برمی‌آید این است که آن شخص را در جریان کارتان بگذارید و در پایان روز، راجع به کارهایی که کردید با او صحبت کنید. همین برقراری ارتباط و در مجاورت شخص دیگر بودن، مسئولیت پذیری شما را بیشتر می‌کند، چون او از کاری که باید طی آن مدت‌ انجام بدهید، خبر دارد.

این کار مزیت دیگری هم دارد: به‌نوعی محیط کار کوچکی به وجود می‌آورد و این احساس آزاردهنده را که شما در حال کار کردن هستید و دیگران دارند خوش می‌گذرانند، کمتر می‌کند.

از میان این راه‌ها موردی را انتخاب کنید که بیشتر با آن احساس راحتی می‌کنید و فکر می‌کنید که در ایجاد انگیزه مؤثرتر خواهد بود. همهٔ این موارد درجه‌ای از مسئولیت‌پذیری را به همراه دارند، به این ترتیب اگر ضرب‌الاجلی واقعی هم وجود نداشته باشد، حس نا‌امید کردن دیگری یا بدقول بودن، شما را وادار به انجام کار خواهد کرد.


حتما بخوانید: چطور پر حرفی انگیزه شما را خفه می‌کند


۳. استفاده از مشوق

 

آخرین راهی که برای ایجاد انگیزه معرفی می‌کنیم، استفاده از مشوق‌های متقاعدکننده است. این راهکار به شیوه‌های مختلفی قابل پیاده‌سازی است. شما می‌توانید با این شیوه شروع کنید: برای انجام دادن کارتان پاداشی در نظر بگیرید. مثلا با خودتان قرار بگذارید که یک ساعت روی پروژه وقت بگذارید و بعد از آن ناهار بخورید. یا مثلا وقتی کار تحقیقات‌تان به‌ پایان رسید، بعدازظهر را صرف مرتب کردن دفتر کارتان کنید. قرار نیست این پاداش‌ها خیلی بزرگ و تجملی باشند. فعالیت‌هایی را برای پاداش در نظر بگیرید که دل‌تان می‌خواهد انجام بدهید.

اگر این پاداش‌ها مشوق‌های قابل‌اعتنایی نبودند و نتیجه‌ای نداشتند، از شیوهٔ دوم استفاده کنید که در نظر گرفتن جریمه است. مثلا با خودتان قرار بگذارید که اگر یک ساعت وقتِ معین‌شده را صرف پیش بردن کار بدون ضرب‌الاجل‌تان نکردید، اجازهٔ دیدن برنامهٔ تلویزیونی موردعلاقه‌تان را نخواهید داشت. ایدهٔ اصلی این است که محروم شدن از انجام فعالیت لذت‌بخشی را که به‌طور معمول انجام می‌دهید، به‌عنوان جریمه در نظر بگیرید. به این صورت احتمال نادیده گرفتن کاری که مجبور نیستید برایش وقت بگذارید کمتر می‌شود.

روش آخر هم این است که پاداش بزرگ‌تری برای پایان روز کاری در نظر بگیرید. مثلا با خودتان قرار بگذارید که پس از اتمام کار، به کافی‌شاپ، رستوران یا پارک بروید. با استفاده از این شیوه، تجربه‌ای لذت‌بخش را با نیاز به تمرکز بر کاری ادغام می‌کنید که درصورت نبود آن مشوق، ممکن است چندان راغب به انجام دادنش نباشید.

کلام آخر

فارغ از اینکه از کدام راه برای ایجاد انگیزه استفاده می‌کنید، این نکته را به‌ خاطر داشته باشید که مسیر نسبتا دشوار و پرچالشی پیش رو دارید. برای پیدا کردن زمان خالی عجله نکنید و این کار را بادقت انجام دهید. وقتی وظایف پروژهٔ موردنظر را زمان‌بندی کردید، سر قولی که به خودتان می‌دهید بمانید و از رسیدگی به کارها طفره نروید. درگیر کردن دیگران هم در این میان می‌تواند تأثیر خوب و قابل‌ملاحظه‌ای داشته باشد.

اگر راه دیگری برای ایجاد انگیزه و پیشبرد چنین پروژه‌هایی به نظرتان می‌رسد یا نظری دربارهٔ این مطلب دارید، لطفا آن را با ما و خوانندگان «چطور» درمیان بگذارید.

 

مزایای انگیزه درونی و ۶ راهکار مؤثر برای تقویت آن

۰

کنفسیوس، فیلسوف سر‌شناس چینی، قرن‌ها پیش گفته بود: «شغلی را انتخاب کن که عاشق آن هستی. بدین ترتیب حتی یک روز هم مجبور به کار کردن نخواهی بود». این سخن ایده‌ای زیبا و بسیار ساده به نظر می‌آید. اما همه می‌دانیم زندگی واقعی کمی متفاوت است. متأسفانه همه آن‌قدر خوش‌اقبال نیستند که کار محبوب‌شان را پیدا کنند، آن را دنبال کنند و تا آخر عمر هم شاد و خوشبخت باشند. گاهی زندگی طور دیگری پیش می‌رود! اما برای کشف شور‌و‌شوق واقعی در زندگی راه‌هایی هست که باید یاد بگیریم. مهارت‌ها و عادت‌هایی که موجب موفقیت ما در زندگی می‌شوند. داشتن انگیزه و تقویت آن یکی از این مهارت‌ها است. در این مقاله با انواع انگیزه و تأثیر آنها بر موفقیت ما،‌ مزایای انگیزه درونی و راه‌های مؤثر برای تقویت آن آشنا می‌شوید. با ما همراه باشید.

 

 

حتما بخوانید:

انواع انگیزه‌ها

اجازه دهید کمی به عقب باز‌گردیم، به آغاز داستان! انگیزه یکی از اصلی‌ترین دلایل ما برای انجام کار‌ها‌ست. ما برای انجام هر کاری مانند فعالیت‌های روزمره، سرِ کار رفتن (حتی بیش از اندازه کار کردن)،‌ تعیین اهداف، استفاده از قدرت اراده و … انگیزه‌ای داریم. انگیزه‌ها دو دسته‌اند: انگیزه‌های درونی (ذاتی و باطنی) و انگیزه‌های بیرونی (خارجی).

وقتی انجام کاری تمایلات درونی ما را ارضا می‌کند یا برای ما جذاب و لذت‌بخش است، قاعدتا انگیزه‌های درونی ما فعال هستند. در این حالت، ما نیازمند پاداش یا قدر‌شناسیِ دیگران نیستیم. ساز‌و‌کار انگیزه‌های بیرونی کاملا بر‌عکس است. انگیزش بیرونی با محرک‌های خارجی مانند وعدهٔ ترفیع گرفتن یا افزایش حقوق یا دیگر مزیت‌های مادی فعال می‌شود.

شاید اینجا با تناقضی دربارهٔ پاداش مالی رو‌به‌رو شوید! پاداش مالی قطعا انگیزه‌ای بیرونی است اما هم‌زمان باعث می‌شود ما از کار خود لذت [درونیِ] بیشتری ببریم! خوشبختانه پژوهش بسیار بزرگی در‌این‌باره صورت گرفته است. در این پژوهش، با بررسی تحقیقات مرتبط در طول ۱۲۰ سال گذشته، معلوم شده است که ارتباط بسیار ضعیفی بین پاداش مالی و رضایت شغلی وجود دارد. اوضاع وخیم‌تر هم می‌شود! شواهدی وجود دارد که دریافت پولِ بیشتر می‌تواند اثری منفی بر انگیزه‌های درونیِ شما داشته باشد [و رضایت درونی شما را کاهش دهد]!

مهم نیست پای کدام یک از انواع انگیزه در میان است؛ ما برای زندگی کردن به انگیزه نیاز داریم. ما همواره برای حرکت کردن، جلو رفتن و پیشرفت کردن به انگیزه نیاز داریم. وقتی آن‌چنان خسته‌ایم که نایِ برداشتن حتی یک قدم را هم نداریم، این انگیزه است که ما را به جلو هُل می‌دهد.

بیایید بهترین راه‌های ایجاد انگیزه برای پیش‌رفتن را بررسی کنیم. ببینیم چگونه می‌توان آتشِ شوق‌و‌ذوق درونی را زنده نگه داشت. زمانی که در کنج عزلت فرو رفته‌اید، زانوی غم بغل کرده‌اید و با خود می‌گویید کاش مجبور نبودید هیچ کاری انجام دهید، چه چیزی می‌تواند شوق حرکت را در شما بیدار کند؟


حتما بخوانید: چگونه با انگیزه زندگی کنیم؟


چرا انگیزهٔ درونی قدرتمند‌تر از انگیزهٔ بیرونی است؟

 

همه موافقیم که برای زندگی به انگیزه نیاز داریم. به کدام انگیزه؟ پژوهش‌های فراوانی نشان می‌دهند قدرت انگیزه‌های درونی بسیار بیشتر از انگیزه‌های بیرونی است. این موضوع به‌ویژه دربارهٔ انگیزه‌های پایدار صادق است. چرا؟ پاسخ ساده است. به این فکر کنید که «من می‌خواهم» چه تفاوتی با «من مجبورم» دارد. این دو‌گانگی بیشتر از هر جا در شغل شما پیش می‌آید!

فرض کنید هر روز با بی‌میلی به محل کار می‌روید و هنوز به محل کار نرسیده، هول‌و‌ولا تمام وجود‌تان را در بر گرفته است! با این اوصاف چه لذتی از کار‌کردن می‌برید؟ بهره وری و اثر‌بخشی شما چقدر خواهد بود؟ کیفیت کار‌تان چقدر است؟ جواب این سؤالات روشن است! شما قطعا به این زودی‌ها کارمند نمونهٔ ماه نخواهید شد!

مشکل انگیزۀ بیرونی نا‌پایداریِ آن است! دلیلِ این نا‌پایداری احتمالا مقوله‌ای مرتبط با روانشناسی به نام «اصل خو‌گیری به لذت» است. [بر اساس این اصل، انسان‌ها هنگام رو‌به‌رو شدن با رویداد‌ها یا تغییرات بزرگ در زندگی، ترجیح می‌دهند به‌سرعت به سطحی پایدار از شادی باز‌گردند. مثلا اگر افزایش درآمد داشته باشید، انتظارات و امیال شما نیز افزایش می‌یابد و لذتِ پایداری را که داشتید، از دست می‌دهید!] «اصل خو‌گیری به لذت» در واقع بیانِ شیک همین موضوع است که پاداش‌های بیرونی منبعی پایدار برای شادی و رضایتمندی نیستند.


حتما بخوانید: ۸ روش رهبران موفق برای ایجاد انگیزه در کارمندان


شما به امید ترفیع‌ گرفتن، ۱۰۰ ساعت در هفته کار می‌کنید! ترفیع هم می‌گیرید. حس خوبی که به دست آورده‌اید تا چه مدت پایدار است؟ پژوهش‌های علمی نشان می‌دهند حس قدم‌ زدن روی ابر‌ها به‌سرعت از بین می‌رود و شما حریص‌تر می‌شوید. به این ترتیب، شما وارد مسابقه‌ای بی‌پایان برای کسب لذت بیشتر شده‌اید. در هر مرحله، برای حرکت‌ کردن به انگیزه‌های بزرگ‌تر و بزرگ‌تری نیاز دارید. زمانی که به اهداف خود می‌رسید، تازه متوجه می‌شوید که رضایتمندیِ موردنظر را به دست نیاورده‌اید. شما بر «تردمیل لذت» سوار شده‌اید! [حرکت می‌کنید اما هرگز نمی‌رسید.]

شما می‌توانید هر روز بنویسید اما کار شما بدون میل باطنی، فقط سیاه‌ کردن کاغذ است. هیچ تمرینی تداوم نمی‌یابد مگر اینکه از انجام دادنش حد‌اقل کمی لذت ببرید.

– اولیور بورکمان، نویسنده و روزنامه‌نگار

 

مزایای انگیزش درونی

گفتیم که تلاش‌کردن تنها به امید دریافت پاداش و تشویق بیرونی پایدار نمی‌ماند و لذت‌بخش هم نخواهد بود. اگر هنوز مخالفید، ‌دلایل بیشتری برای‌تان می‌آوریم:

۱. عملکرد شغلیِ بهتر

پژوهش‌ها نشان می‌دهند که انگیزۀ درونی در مقایسه با انگیزۀ بیرونی، ابزار قدرتمند‌تری برای پیش‌بینیِ عملکرد شغلی است. وقتی ما برای انجام کاری انگیزهٔ درونی داریم، از آن لذت می‌بریم و تمایل داریم انجامش دهیم. بنابراین ما آن کار را هر روز انجام می‌دهیم چون به ما شور‌و‌شوق و شادی و رضایت می‌دهد.

۲. متعالی‌تر بودن اهداف

دلیل دیگر این است که انگیزۀ درونی با اهداف متعالی‌تری هم‌سو و آمیخته است. مشارکت در فعالیت‌های عام‌المنفعه یا انجام کار‌های ارزشی در راستای خیر جمعی (به‌جای خیر فردی)، نمونه‌هایی از این هم‌راستا‌ بودن است. آدام گرنت، روانشناس سازمانی،‌ پژوهش مشهوری در این باره انجام داده است. این پژوهش بر روی گروهی از کارمندان انجام شد که در برگزاری فعالیتی خیریه مشارکت داشتند. در این فعالیتِ خیریه، کمک‌های مالی برای دانشجویان کم‌بضاعت جمع‌آوری می‌شد. وقتی تأثیر این کمک‌های مالی بر زندگی و آیندهٔ دانشجویان به کارمندان نشان داده شد، نتیجه شگفت‌انگیز بود! بهره‌وری شغلیِ کارمندان در هفتۀ اول ۴۰۰ درصد افزایش یافت! در دراز‌مدت نیز میانگین زمانی که این کارمندان صرف برقراری تماس تلفنی می‌کردند ۱۴۲ درصد و میزان کمک‌های مالی جمع‌آوری‌شده ۱۷۱ درصد افزایش یافت.

۳. علم‌آموزی بهتر

انگیزش درونی در زمینهٔ تحصیل (کسب علم) نیز بسیار مؤثر است. پژوهش‌های علمی حاکی از این است که ارائهٔ انگیزه‌های بیرونی (مانند تشویق و تمجید) انگیزه‌های درونی دانش‌آموزان را تضعیف می‌کند. این مسئله در دراز‌مدت موجب کندی در کسب مهارت‌ها و ایجاد خطا در فرایند آموزش می‌شود. اگر کودکان انگیزه‌های درونی داشته باشند، بیشتر در موضوعات درسی درگیر می‌شوند، بیشتر از آنها لذت می‌برند و آگاهانه برای حل مسئله تلاش می‌کنند.

گویا همهٔ پژوهش‌ها به نتیجهٔ مشترکی اشاره می‌کنند: اگر نمی‌خواهید برای کار‌هایی که مجبور به انجام‌ دادن‌شان هستید، احساس بیگاری‌ دادن داشته باشید، داشتن انگیزهٔ درونی ضروری است.


حتما بخوانید: ایجاد انگیزه در دانش آموزان با چند راهکار موفق


۶ روش برای افزایش انگیزه درونی

 

چگونه می‌توان انگیزه‌های درونی را پرورش داد؟ خوشبختانه راه‌های زیادی برای تقویت انگیزه‌های درونی وجود دارد. ما بهترین راهکار‌ها را برای شما دست‌چین کرده‌ایم:

۱. خود‌باوری دربارۀ توانایی‌های خود را افزایش دهید

نظریهٔ «خود‌باوری» را آلبرت باندورا،‌ روان‌شناس آمریکایی‌ ـ کانادایی، در سال ۱۹۸۲ مطرح کرد. خود‌باوری تصور ما از توانایی خود برای دستیابی به اهداف است. به عبارت دیگر، خود‌باوری به این معناست که آیا ما فکر می‌کنیم جربزهٔ کافی برای موفقیت در کاری را داریم یا نه.

تأثیر خود‌باوری بر اعتماد به نفس بالا‌تر، عملکرد بهتر و افزایش انگیزه روشن است. افرادی که خود‌باوری بالا‌تری دارند، بیشتر تلاش می‌کنند، اهداف دشوارتری برای خود تعیین می‌کنند و انگیزهٔ بیشتری برای بهبود مهارت‌های خود دارند.

گاهی باور به تواناییِ رسیدن به اهداف، یک پیش‌گویی خود‌محقق‌کننده (خود‌انجام) است و انگیزهٔ ما برای اثبات این باور و دستیابی به هدف را تقویت می‌کند. [پیش‌گویی خود‌محقق‌کننده، نوعی پیش‌گویی‌ست که با اعلامش، شرایط وقوع آن مهیا می‌شود. مثلا در اواخر بهار سال ۱۳۹۷ در میان ایرانیان شایع شد که به‌زودی قیمت ارز‌های خارجی و طلا افزایش می‌یابد. به همین دلیل، مردم برای خرید ارز و طلا به بازار هجوم بردند و بالا‌ترین جهش قیمتی در تاریخ را در این بازار‌ها به وجود آوردند!]


حتما بخوانید: خودباوری و موفقیت؛ راهکارهای افزایش خودباوری برای رسیدن به موفقیت


۲. فعالیت‌های خود را با اهداف متعالی گره بزنید

باید با خود صادق باشید که هر کاری را به چه علتی انجام می‌دهید و چه چیزی به شما انگیزه می‌دهد. مهم نیست کاری که انجام می‌دهید چقدر دنیوی و مادی است. شما همیشه می‌توانید کار‌های خود را با اهداف متعالی پیوند بزنید. به این کار در روان‌شناسی، «ساختار‌بندی مجدد روایت» می‌گویند. در سال ۱۹۶۱، جان اف.‌ کندی،‌ رئیس‌جمهور وقت آمریکا از سازمان ناسا بازدید می‌کند. در حین بازدید، با سرایدار سازمان رو‌به‌رو می‌شود و از او می‌پرسد کار شما چیست؟ سرایدار پاسخ می‌دهد:

کمک می‌کنم اولین انسان را به ماه بفرستیم!

 

این جمله واقعا الهام‌بخش است. موافقید؟ فعالیت‌های خود را طوری روایت کنید که نشان دهد چه کمکی به دیگران می‌کنید و چه اثری از خود در جهان به جا می‌گذارید. با این روش انگیزه‌هایی قدرتمند و با‌معنا برای خود خلق می‌کنید.

۳. در فعالیت‌های داوطلبانه مشارکت کنید

 

شرکت در فعالیت‌های داوطلبانه و عام‌المنفعه روشی مناسب برای ادای دین به کائنات است. با مشارکت در این فعالیت‌ها و حمایت از نیازمندان، احساس تشخص می‌کنید، مهارت‌های جدیدی می‌آموزید،‌ دربارۀ خودتان احساس بهتری پیدا می‌کنید و با ارزش‌های درونیِ خود مانند احسان و انسانیت، پیوندی دوباره ایجاد می‌کنید. همهٔ این ویژگی‌ها نهایتا به افزایش انگیزش درونی شما می‌انجامند.

وقتی کاری را صرفا برای لذت‌ بردن و کمک به دیگران و بدون انتظار پاداش بیرونی انجام می‌دهید، یعنی تمام انگیزهٔ شما درونی است. خدا را چه دیدید! شاید این احساسات شیرین و انگیزه‌های درونی به تمامیِ جنبه‌های زندگی شما تسری پیدا کنند. به این ترتیب، بدون انتظار شهرت یا افتخار، تمام تلاش‌تان را در انجام همهٔ کار‌ها به کار خواهید گرفت.

۴. منتظر نمانید تا حس‌و‌حال انجام کار به سراغ‌تان بیاید

به‌تازگی پژوهش جالبی در نشریهٔ «Harvard Business Review» منتشر شده است. بر اساس این پژوهش،‌ وقتی می‌گوییم «نمی‌توانم خودم را برای باشگاه‌ رفتن متقاعد کنم» یا «نمی‌توانم صبح زود بیدار شوم»، در واقع منظور‌ ما این است که حس‌و‌حال آن کار‌ها را نداریم! برای انجام این کار‌ها هیچ مانع فیزیکی‌ای سد راه ما نیست؛ تنها مانع تنبلی است.

خبر خوب این است که برای انجام هیچ کاری به حس‌وحال انجام آن نیاز نداریم. گاهی پیش می‌آید که با اکراه، کاری را شروع می‌کنیم، اما در ادامه از انجام دادنش لذت می‌بریم. آیا چنین تجربه‌ای داشته‌اید؟

مثلا ممکن است بعد از یک روز سختِ کاری،‌ حس‌و‌حال باشگاه‌ رفتن را نداشته باشید. به‌جای ساعت‌ها کلنجار رفتن و دلیل‌تراشی ذهنی، تنها کافی‌ است بروید باشگاه! به خودتان بگویید بعد از باشگاه به این موضوع فکر می‌کنید! وقتی گرمِ تمرین‌کردن شدید و افرادی با وضع مشابه را کنار خود دیدید، ناگهان خستگی و بی انگیزگی از شما جدا می‌شود.

پی‌ریزی و پیروی از برنامه‌های دائمی، روشی دیگر برای غلبه بر به تعویق انداختن کار‌ها‌ است. کافی‌ است به انجام‌ دادن کاری عادت کنید. در این صورت، ناگهان متوجه می‌شوید که ساعت ۶ صبح بیدار شدن و به محل کار رفتن یا روزی یک ساعت نوشتن (اگر در حال نوشتن کتاب هستید) اصلا سخت و هولناک نیست.


حتما بخوانید: بی انگیزه بودن؛ ۱۰ دلیل بی انگیزگی و راهکارهای مقابله با آن‌ها


۵. خود‌مختاری و حق تعیین سرنوشت را جدی بگیرید

نظریه خود تعیین کنندگی (خود‌مختاری) را در اواسط دهۀ ۸۰ میلادی، اساتید دانشگاه روچستر ارائه کردند. [خود‌مختاری یعنی به‌جای پذیرش شرایط تحمیلی، از حق انتخاب و تعیین سرنوشت خود استفاده کنیم.] این نظریه یکی از مشهور‌ترین نظریات در حوزهٔ انگیزش است. نظریهٔ خود‌مختاری به بررسی دلایل رفتار‌های ما و دسته‌بندی این دلایل می‌پردازد. بر اساس این نظریه، ما سه نیاز اصلی داریم که با تأمین آنها، نیاز‌مان به رشد و شکوفایی ارضا می‌شود. این سه نیاز بنیادی عبارت‌اند از: شایستگی، خود‌کفایی (استقلال) و وابستگی (احساس تعلق).

اگر شغل‌مان امکان آموختن و رشد را برای ما فراهم کند (شایستگی) و ما به اندازه‌ای استقلال داشته باشیم که خلاقیت خود را بروز و امور را به روش خود انجام دهیم (خودکفایی)، آنگاه انگیزهٔ ما برای تلاش کردن بیشتر می‌شود و عملکرد ما به اوج می‌رسد. علاوه بر این، ما به‌عنوان موجوداتی اجتماعی، به احترام و ارتباط با دیگران محتاجیم (وابستگی).

هر سه مؤلفه به‌تنهایی یا در ترکیب با هم می‌توانند قدرتمند‌ترین ابزار‌های انگیزشی را در اختیار ما بگذارند. حتی اگر خمود و بی‌انگیزه باشیم، با کمک این ابزار‌ها می‌توانیم به شکوفایی دست یابیم.

۶. دلایل جدی‌تری برای انجام‌ دادن کار‌ها پیدا کنید

برخی از شرکت‌ها خواست یا تواناییِ ایجاد انگیزه در کارکنان خود را ندارند. کارکنان این شرکت‌ها با چه انگیزه‌ای عملکرد خوب خود را حفظ می‌کنند؟ در سال ۲۰۱۶ پژوهش جالبی دربارهٔ این موضوع انجام شد. این پژوهش به بررسی میزان انگیزهٔ کارکنان یک کارخانهٔ مکزیکی پرداخت. کارکنانِ این کارخانه هر روز کار‌هایی تکراری انجام می‌دادند، هرگز مهارت تازه‌ای نمی‌آموختند، ترفیع نمی‌گرفتند و تخصص‌های‌شان توسعه پیدا نمی‌کرد. همچنین بدون توجه به بهره‌وری، حقوق یکسانی به همه پرداخت می‌شد! به این ترتیب، به‌جز حفظ شغل، هیچ انگیزهٔ بیرونیِ دیگری در کار نبود.

در این شرایط بود که نوع سومی از انگیزه‌ها به نام «انگیزهٔ خانواده» کشف شد. کارکنانی که توافق بیشتری با عبارات «تأمین خانواده برای من مهم است» و «منفعت‌ رساندن به خانواده برای من اهمیت دارد» داشتند، انرژیِ بالا‌تری برای کار‌کردن و در نتیجه عملکرد بهتری داشتند. توجه کنید که این کارکنان به‌جز خانواده، انگیزهٔ درونی یا بیرونیِ دیگری نداشتند!

نکتۀ مثبت دربارۀ این انگیزه این است که محل کار یا شرایط شما تأثیری در آن ندارد. فعالیت شما با موضوع عمیق‌تری مرتبط است. اگر حاضر نیستید کاری را به‌خاطر خود‌تان انجام دهید، شاید آن را به‌خاطر کسانی که دوست‌شان دارید، انجام دهید! احتمالا همگی موافقید که این انگیزه بسیار قدرتمند است.

سخن آخر

فردریک هرزبرگ، روان‌شناس آمریکایی، مؤلف یکی از مشهور‌ترین نظریه‌ها دربارهٔ انگیزش است. مقالهٔ او با عنوان «تکرار کن، چگونه به کارمندان خود انگیزه می‌دهید؟» محبوب‌ترین مقالهٔ نشریهٔ «Harvard Business Review» است و بیش از ۱٫۲ میلیون بار منتشر شده است. او می‌گوید:

اگر به سگم لگد بزنم، حرکت می‌کند. اگر بخواهد مجددا حرکت کند باید چه کار کنم؟ باید دوباره به او لگد بزنم. همین‌طور، من می‌توانم باتری فردی را خالی و سپس آن را شارژ کنم و باز‌ هم آن را شارژ کنم. صحبت از انگیزه‌ دادن فقط زمانی معنا دارد که شما شارژرِ باتریِ آن فرد را در اختیار داشته باشید. به این ترتیب، آن فرد به انگیزهٔ دیگری نیاز ندارد. او برای انجام کار [و خالی کردن باتری‌اش] مشتاق است [چون شما دوباره آن را شارژ می‌کنید].

 

هرزبرگ توضیح می‌دهد که به‌اصطلاح، «عوامل بهداشت شغلی» (شامل حقوق، امنیت شغلی، مزایا، میزان مرخصی و شرایط کاری)، انگیزه یا شکوفایی فردی ایجاد نمی‌کنند. باید به‌دنبال برانگیزاننده‌هایی مانند دشواری‌های کاری، فرصت‌های پیشرفت، دستاورد‌های [شغلی]، مسئولیت‌های بیشتر، به‌ رسمیت‌‌ شناخته‌ شدن و خودِ شغل بود.

هرزبرگ دریافته بود که وقتی بحث شادی و رضایتِ بلند‌مدت (و به‌طور کلی بهبود سلامت روان و روح) در میان است، انگیزش درونی حرف اول و آخر را می‌زند.

دفعهٔ بعدی که خواستید تکان کوچکی به خود بدهید، «تحمل کن و انجامش بده» به‌هیچ‌وجه بهترین شیوهٔ انجام موفقیت‌آمیز کار نیست. سعی کنید کار‌تان را با اهداف بزرگ‌تر (و در صورت امکان، معنوی) گره بزنید. هرگز نگویید خسته‌اید و پیدا‌کردن انگیزه برای شما محال است. سرایدار ناسا را به یاد بیاورید!

اگر نیروی مولّد درون‌تان را پیدا کنید، توقف‌نا‌پذیر خواهید بود.

ی موفقیت ادامه می دهید.



تعداد بازدید از این مطلب: 39
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : z
تاریخ : سه شنبه 7 آبان 1398
نظرات
مطالب مرتبط با این پست

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








درباره ما
به وبلاگ من خوش آمدید
منو اصلی
پیوندهای روزانه
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید